عصر اقتصاد: استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: دستکاری قیمتهای کلیدی در پرتو یک برنامه باید صورت بگیرد و مرکز هدف گذاری هم باید این باشد که برای شهروندان ساختار هزینه ای تعریف شود که به اعتبار درآمدهایی که از طریق حقوق و دستمزد به آنها تعلق می گیرد با یک شیفت کار شرافتمندانه بتوانند یک زندگی شرافتمندانه را اداره کنند و تولیدکنندگان هم باید خطر فروپاشی و ورشکستگی را احساس نکنند و اطمینان از بقا داشته باشند تا انگیزه سرمایهگذاری برای آینده به وجود بیاید. با این دو شاقول می توان برنامه ریزی کارآمد کرد و باید به طور همزمان سیاستهای پولی، مالی، تجاری، نرخ ارز، صنعتی، قیمت گذاری در مورد حامل های انرژی یک جا دیده شود.
فرشاد مومنی، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست «راهکارهای فراموش شده کاهش مصرف بنزین» که در مؤسسه مطبوعاتی جماران برگزارشد، گفت: ما با پدیده ای به نام بحران شدت مصرف انرژی در کشوررو به روهستیم اما دو نکته اساسی در این مورد باید مورد بررسی قرار بگیرد نکته اول این است که ماجرای بحران مصرف انرژی تنها مشکل اقتصاد ایران نیست و تعداد مشکلات و بحران هایی که با آن دست به گریبان هستیم بسیار زیاد است. مساله اساسی بعدی این است این مشکلات به صورت بحران هایی که خصلت جزیره ای دارند عمل نمی کنند بلکه این مشکلات با هم پیوند و تعامل دارند و بنابراین نمی شود به صورت انتزاعی و جزیره ای راجع به یک مساله فکر و تصمیم گیری کرد. برای این که آن تعامل ها و درهمتنیدگی ها دیده شود، شیوه تصمیم گیری و اداره کشور باید در مرکز توجه قرار بگیرد.
وی ادامه داد: یکی از بدبختی های بزرگی که در دوره آقای احمدینژاد علنی شد این بود که ایشان آشکارا بیان کردند که اساساً برنامه میان مدت مصوبه مجلس را که خصلت قانون پیدا کرده است را قبول ندارند و برخی از نمایندگان مجلس هم در برابر چنین اظهاری سکوت کردند. یعنی یک اراده رانتی فاسد برای اداره غیر برنامهای کشور در شرایطی که در قله درآمدهای نفتی بودیم به نمایش گذاشته شد و این اراده زمانی که علنی شد نسبت به آن مقاومتی صورت نگرفت و متاسفانه به اجرا هم گذاشته شد.
وی افزود: مساله دیگر این است این که دولت آقای احمدی نژاد لایحه برنامه پنجمی را که خودشان تهیه کرده بودند را هم کنار گذاشت. متاسفانه علی رغم همه انتقادهایی که آقای روحانی، رئیسجمهور محترم در این زمینه در جریان مبارزات انتخاباتی خود مطرح کرده بودند، ایشان هم بدون اینکه ابراز کند عملاً نشان دادند که نه تنها مشکلی با اداره غیر برنامه کشور ندارند بلکه با آن همدلی هم دارند و نمونه آن شیوه مواجهه دولت روحانی با قانون برنامه پنجم و شیوه تدوین لایحه برنامه ششم بود که متاسفانه یکی از اسفبار ترین تجربه ها در تاریخ برنامهریزی ایران است.
این اقتصاددان تاکید کرد: اساس ماجرا این است که ما با یک نظام تصمیم گیری با بنیه علمی به شدت ضعیف روبه رو هستیم که به خاطر خصلت برنامه گریزی راه را برای ارتقاء بنیه دانایی خود می بندد. اساس ماجرا به این مورد باز می گردد که اگر بخواهیم مسائل ایران به معنای دقیق کلمه حل و فصل شود ما باید شیوه تصمیم گیری و طرز نگاه به مساله برنامهریزی را در درجه اول حل و فصل کنیم.
وی ادامه داد: در مورد مساله بنزین و حاملهای انرژی هم نحوه ورود و خروج به این بحث به نظر بنده به خوبی نشان دهنده این است که یک اراده جدی مبتنی بر منافع رانتی و فاسدی وجود دارد که مفاهیم و واقعیتها را آشوبناک و دستکاری شده نشان دهند به دلیل اینکه بقا مناسبت رانتی وابسته به عدم شفافیت است. شما این آشوبناکی و اغتشاش مفهومی را در درباره مفهوم یارانه ها هم به وضوح مشاهده می کنید. موردی که آنها به عنوان یارانه نام می برند، تفاوت قیمت تمام شده با قیمت فروش در یک ساخت به غایت ناکارآمد و انحصاری است، این اصلاً مفهوم درست یارانه نیست ولی آنها به عنوان یارانه این مفهوم را جا انداختند. ناکارآمدی آنها چوب بر تن و روان به مردم و تولید کنندگان می زند و منت می گذارند بر سر مردم که ما زیر قیمت تمام شده به شما کالا می فروشیم. این موارد به ناکارآمدی های انحصارگر و به غایت ناکارآمد و فسادزده دولتی بازمی گردد. مورد بسیار مهم دیگر بازیهای نرخ ارز است و آنها با این دو مورد بازی می کنند و چیزی که مطلقاً نسبتی با مفهوم استاندارد یارانه ندارد، را یارانه جلوه می دهند.
وی خاطر نشان کرد: گزارش های ترازنامه های انرژی کشور نشان می دهد به طور متوسط طی ده ساله گذشته حدود ۱.۳ میلیون بشکه نفت خام فقط در فرآیندهای تولید و انتقال حاملهای انرژی، تلف میشود. کانون اصلی بحران در شدت مصرف بالای انرژی در ایران به قسمت عرضه حاملهای انرژی مربوط می شود یعنی جایی که هنوز نوبت به مصرف کنندهها نرسیده اما تبلیغات رسمی آماج حملات خود را به مصرف کننده ها متوجه کرده است و این مورد بسیار غم انگیز، غیرکارشناسی و فرصت طلبانه است.
این استاد دانشگاه علامه ادامه داد: ابعاد ناکارآمدی هایی که در قسمت عرضه حاملهای انرژی وجود دارد واقعا فاجعه آمیز است و ما با یک توطئه سکوت که منافع رانتی و فاسد در آن بالاست، روبه رو هستیم به عنوان مثال در سال های گذشته چندین بار ایران رتبه نخست صادات مازوت در جهان را به خود اختصاص داده است یعنی به دلیل آن ملاحظات معطوف به ناکارآمدی، فساد و ساختار انگیزشی ضد توسعه ای که در سیاستگذاری مربوط به حیطه انرژی در ایران وجود دارد، ساختار انگیزشی به صورت شکل گرفته است که پالایشگاه ها بیشتر ترجیح میدهند مازوت تولید کنند تا بنزین، گازوئیل و محصولات دیگر و نتیجه این شده است که قیمت مازوت از قیمت نفت خام در بازارهای جهانی ارزان تر شود. مشاهده کنید که چه نقض غرض فاسد و مشکوکی دارد اتفاق می افتد و ما تمام این ها را کنار می گذاریم و برخورد خود را منحصر کردیم به ابزار قیمتی که این ابزار در ذات خودش ابزار تنظیم و تسهیل بخش تقاضای حاملهای انرژی است. کانون اصلی مشکل طرف دیگری است اما ما روی طرف تقاضا و مصرف مردم توجه می کنیم به دلیل اینکه ما با مردم نجیب و تولید کنندگان بیپناهی روبه رو هستیم که هرچقدر فشارهای ناکارآمد در زمینه حاملهای انرژی را بر سر آنها خراب می کنیم، صدایشان درنمیآید و این ظلم غیر متعارف همچنان ادامه دارد.
وی افزود: به همین شکلی که در مورد مفهوم یارانه ها اغتشاش وجود دارد و این اغتشاش شبهه ناک و مشوق مناسبات رانتی است درباره مفهوم بازار حاملهای انرژی هم همین اغتشاش مفهومی وجود دارد. بازاری که کارآیی و بهینگی تحویل ما می دهد، بازاری است که برای آن قیمت یک متغیر برون زا است یعنی خارج از اراده تولیدکنندگان تعیین میشود. در بازاررقابت کامل که قیمتهای آن برون زا است قیمت نقش شلاق بهرهوری را بازی می کند، اما ما در اینجا آمده ایم اساس را گذاشتیم روی قیمت تمام شده یک تولیدکننده ناکارآمد و انحصارگر و بعد تحت این عنوان قیمت گذاری و مفهوم سازی می کنیم و همه این ها ناکارآمدی ها را در مفهوم یارانه می گنجانیم.
این کارشناس مسائل اقتصادی تصریح کرد: همانند این مساله درمورد بازی ضد توسعهای و غیر عادلانه ای که تحت عنوان قیمت گذاری انرژی با استاندارد فوب خلیج فارس مطرح می شود هم قابل تعمیم است. مسئولان اساس کار را گذاشته اند روی یک متغیری به نام نرخ ارز که تابع یک سیاستهای ضد توسعهای است که طی سه دهه گذشته حدود دو هزار برابر قیمت ارز را افزایش دادند و به هیچکدام از اهدافی هم که در این چارچوب مطرح کرده بودند نرسیدند و دهها فاجعه های کوچک و بزرگ ایجاد کردند و بعد از آن بدون اینکه هیچ صحبتی از تنظیم درآمد و حقوق و دستمزد شهروندان ایرانی با استانداردهای بین المللی به میان بیاورند می گویند هزینه های شما را با استانداردهای بین المللی تنظیم می کنیم، این موارد تماما فریبکاری، نادرستی و غیر عالمانه بودن به چشم می خورد. همچنین در این زمینه شبهه عدالت هم مطرح است شما مشاهده کنید چه جریانی را انداختند که می گویند ثروتمند ها خودرو دارند و آن یارانه مجهول را بیشترمصرف می کنند در حالی که ثروتمندها ایران کم مصرف ترین خودروها را در اختیار دارند. اتفاقاً زمانی که به گزارشهای شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران نگاه می کنید، مشخص میشود بیش از ۹۰ درصد خودروهای ایران خودرو های بی کیفیت ساخت داخل و مربوط به گروه های متوسط و ضعیف درآمدی است. خودروهایی که در اختیار افراد کم درآمد است عموما ساخت داخل هستند و خودروهای ساخت داخل به طور متوسط ۲٫۵ برابر بیشتر از استاندارد دنیا بنزین مصرف می کنند و بعد آنها ناکارآمدی مربوط به نحوه تولید خودرو را به این فقرا و متوسط ها نسبت می دهند و بیان می کنند گوی لذتی وجود دارد که این اقشار بیش ازحد بنزین مصرف می کند.
وی متذکر شد: مسئولین بیان می کنند که سهم بنزین در ساختار هزینه های فقرا نزدیک به صفر است، این حرف درست است ولی به دلیل اینکه اکثر فقرا خودرو ندارند و آن تعداد محدودی هم که خودرو دارند از آن به عنوان ابزار کار استفاده می کنند و بنابراین زمانی که شما تصمیم گرفتید قیمت حاملهای انرژی را بالا ببرید و ادعا می کنید که این نسبتی با معیشت فقرا ندارد به این مساله توجه نمیکنید که ما با یک اقتصاد سیاسی رانتی روبه رو هستیم که بازیگرها هم عموماً قدرت قیمتگذاری دلبخواهی دارند و به ازای هر یک واحد افزایش قیمت بنزین سه واحد قیمت هزینه های حمل و نقل برای فقرا افزایش پیدا میکند، ولی ژستی که برای افزایش قیمت بنزین گرفته می شود این است که ما حامی فقرا هستیم که این کار را میکنیم.
وی در خصوص شبهه های مقایسه مصرف بنزین کشور با کشورهای دیگر گفت: در این مقایسه ها نشانه های از دروغگوی و مشوه کردن واقعیت وجود دارد به عنوان مثال بیان می کنند که مصرف بنزین در ایران ۶ برابر ترکیه است در حالی که گزارشهای رسمی ترکیه را نشان می دهد که تنها حدود یک ششم خودروها درترکیه بنزین سوز هست و این مقایسه با ایران که بخش اعظم خودروها بنزین سوز هست، نامربوط است. اکثر قاطع خودروها ترکیه گاز سوز ویا گازوئیل مصرف می کنند بنابراین با این گزارشها شبهه افکنی میکنند و به تفاوت کیفیت خودروهایی که در ایران در اختیار شهروندان مظلوم است، هیچ اشاره نمیکند.
وی ادامه داد: همانند این مساله در مورد شبهه افکنی راجع به رابطه قیمت بنزین با قاچاق سوخت وجود دارد اگر دقت کرده باشید مسئولین هیچ وقت سخن نمی گویند قاچاق بنزین، بلکه می گویند قاچاق سوخت اما از آن استنتاج های مربوط به بنزین را میکند. گزارشهای رسمی و متعددی وجود دارد که بیان می کند از کل سوختی که در ایران قاچاق میشود بین یک پانزدهم تا یک چهلم آن به قاچاق بنزین مربوط می شود که نزدیک به صفر است و این عدد حدود یک میلیون لیتر در روز است.
رئیس موسسه دین و اقتصاد گفت: همانند این مساله در مورد محیط زیست مطرح می کنند متاسفانه خودروسازان خودروهای بی کیفیت تولید میکنند که آلودگی هوا ایجاد می کند اما مسئولین به دنبال این هستند که اگر بنزین را گران کنند مساله محیط زیست رفع خواهد شد و این واقعاً حرف غیر متعارفی است.
وی ادامه داد: در ده سال گذشته بنده به طور متوسط هر سال حداقل در سه جلسه ای که راجع به مساله قیمت حامل های انرژی صحبت شده است، شرکت داشته ام و بدون استثنا نماینده آن سازمانی که متولی مبارزه با قاچاق است بارها و بارها بیان کرده است اگر می خواهید قیمت حاملهای انرژی را بالا ببرید، مشکلی نیست و تمام مطالعات سازمان ما نشان میدهد قیمت هیچ نقشی در ماجرای قاچاق بنزین ایفا نمی کند به دلیل اینکه آن میزان سوختی که قاچاق میشود، قاچاق سازمان یافته است یعنی یک هماهنگیهای سطح بالاتری صورت می گیرد که قیمت هر چقدر تغییر کند آن هماهنگی ها را دچار اختلال نمی کند.
این اقتصاددان تاکید کرد: ما با یک بی اعتنایی مطلق به تجربههای تاریخی روبه رو هستیم، در دوره احمدی نژاد به طور متوسط قیمت حاملهای انرژی ۵۵۰ درصد افزایش پیدا کرد اما مصرف تمام حاملها افزایش نشان داد به جز یک افق کوتاه زمانی ناپایدار. این تجربه نشان داد همه کارهایی که در ۳۰ سال گذشته تحت این عنوان برای کاهش مصرف مطرح می شود از پایه در تجربه عملی مردود شده است، ولی این فریبکاری ها متاسفانه ادامه دارد. آن موردی که جدیداً زمزمه می شود و متفاوت می کند آن را با تجربه های قبلی این است که خوشبختانه هنوز از این حرف های شبهه ناک کمتر می شنویم و بیشتر دارند به این واقعیت اشاره میکنند که اصل ماجرا این است که میزان صادرات نفت در مقایسه با آن چیزی که در لایحه بودجه پیشبینی شده بود به طرز فاجعهآمیز کمتر است، اصل ماجرا همیشه کتمان می شد اما این بار به صورتی شفاف تر بیان می شود.
وی ادامه داد: هر بار نظام تصمیم گیری در ایران به سمت دستکاری قیمتهای کلیدی رفتند صرفاً و منحصراً انگیزههای درآمدی داشتند. در دوره احمدینژاد تمام دستگاه هایی که متولی حامل های انرژی بودند در دوره پس از جهش قیمت، کسری مالی و بحران زیان و بدهی انباشته آنها چندین برابر افزایش پیدا کرده بود و این بسیار تکان دهنده است. شرکت توانیر پنج سال بعد از شوک افزایش قیمت برق زیان انباشته آن به حدود ۳۲ هزار میلیارد تومان رسید یعنی در دوره زمستان ۸۹ تا زمستان ۹۵ چندین برابر زیان انباشته این شرکت افزایش پیدا کرد. همچنین رئیس وقت شرکت ملی گاز بیان کرد بعد از جهش قیمت گاز ما با بی سابقه ترین ابعاد گاز دزدی در کشور رو به رو بودیم، ما قیمت گاز را ۱۱ برابر کردیم و تولید را نسبت به سال ۸۹ افزایش دادیم اما در سال ۹۰ درآمد شرکت ملی گاز کاهش پیدا کرده است، این مواردی است که اعلام عمومی هم شده است.
وی افزود: بنابراین از این نظر میتوانیم سپاسگزاری کنیم و بگوییم حداقل این بار خلاف گویی کمتر شده و جنبه ظهور اصل ماجرا مقداری بیشتر است. اما باید حواسمان باشد که به همه آن ملاحظات که گفته شد توجه داشته باشیم یعنی بازی با قیمت در پرتو یک برنامه باید صورت بگیرد و مرکز هدف گذاری هم باید این باشد که برای شهروندان ساختار هزینه ای تعریف شود که به اعتبار درآمدهایی که از طریق حقوق و دستمزد به آنها تعلق می گیرد با یک شیفت کار شرافتمندانه بتوانند یک زندگی شرافتمندانه را اداره کنند و تولیدکنندگان هم باید خطر فروپاشی و ورشکستگی را احساس نکنند و اطمینان از بقا داشته باشند تا انگیزه سرمایهگذاری برای آینده به وجود بیاید. با این دو شاقول می توان برنامه ریزی کارآمد کرد و باید به طور همزمان سیاستهای پولی، مالی، تجاری، نرخ ارز، صنعتی، قیمت گذاری در مورد حامل های انرژی یک جا دیده شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان گفت: مساله بازی با قیمت آخرین مرحله ازیک فرآیند ۲۵ مرحلهای است یعنی شما باید بسترهای نهادی، زیرساختها و امکان جایگزینی و انتخاب را برای بازیگران فراهم کنید و بعد از این که همه این اقدامات را انجام دادید اگر بررسی شد که از طریق ابزار قیمتی می شود بحران اتلاف انرژی در فرآیندهای تولید، توزیع و انتقال حامل های انرژی را اصلاح کرد، آنگاه میتوان آن را اجرا کرد. ولی وقتی که شما کاری که باید در آخرین مرحله انجام شود را در اولین مرحله انجام می دهید و هیچ کدام از آن اقدامات دیگر را هم در دستور کار قرار نمی دهید، کشور در یک باتلاقی قرار می گیرد که با بحران از کارکرد افتادگی سیستمی و با طیفی از بحران های کوچک و بزرگ روبه رو می شود، که این امر طی سه دهه گذشته مکرر اتفاق افتاده است.