سکینه مهرایی
زمستان 1401 زمستانی متفاوت است به گونهای که بارش و وفور نعمت الهی را در سالهای نه چندان دور برای عموم مردم تداعی کرده است.
به گزارش سرآمداخبار، یاد کرسی و بخارهای نفتی و چراغ های والور یاد بوی نفت و پیتهای خالی در صف شعبه نفتی ها و یاد برف بازیها همه در اذهان مردم فقط یک خاطره بود و گاهی در فضای مجازی با تصاویری از این قبیل وسایل دلمان پر میزد برای بچگیهایمان و اصلا باورمان نمیشد که روزی دوباره آنها را در واقعیت زندگی تجربه کنیم و حتی در به در به دنبال تهیه آنها باشیم که حالا نوستالژی گران بهایی در ویترین عتیقه فروشی ها شده است.
به هرحال شاید بد نیست که نسل کنونی هم طریقه استفاده و چرایی تحول تکنولوژی را بهتر درک کند و هم بفهمد هر چیز کهنه ای را نباید دور ریخت یا برای ادامه حیات هر چیز نویی بد نیست به هرحال سازمان هواشناسی کشور مانند سایر بخشها و حوزهها از تکنولوژی نسبی و تا حدی به روز برخوردار است و اخبار و اطلاعات جوی را چند روز قبل از وقوع در رسانهها اطلاعرسانی میکند. البته سازمان ناسا به علت داشتن تکنولوژی پیشرفته تر می تواند وقوع تحولات جوی را زودتر و دقیق تر پیشبینی کند.
از هفته های پیش اخباری با تیتر «زمستان سخت اروپا» در صفحه یک روزنامهها و رسانهها منتشر شده بود و اروپا برای مقابله با پیامدهای این زمستان از ماه های قبل شروع به واردات گاز و ذخیرهسازی و تامین سوخت مورد نیاز خود کرده بود و از آن سو ما که غره به مقام دوم گاز در جهان بودیم گویا هیچ تدبیری نکردیم برای جلوگیری از مصرف بیهوده، هدر رفت در پالایشگاه و خطوط انتقال و منتظر ماندیم و گفتیم زمستان برای دیگران است و ما ایمن از سرما و انگار به عقلمان نمی رسید که باید از این منابع به نحو احسن برداشت کنیم از حفاری و تولید و توزیع تا مصارف خانگی چنان بی اهمیت و دست و دل باز عمل کردیم که گویی قرار است همه این منابع فقط برای ما در این زمان باشد و بی محابا کمر به نابودی و انقراض نسل های بعد بسته ایم.
با توجه به داشتن منابع عظیم نفتی و گازی که الحمدالله همه شهرهای کشور از آن بهرهمند هستند، وجود مدیران متخصص میتواند اوضاع را به گونه ای مدیریت کند که در حل و جلوگیری از بحران در جهان اولین باشیم. متاسفانه همیشه از داشتن مدیران متخصص و مدیریت صحیح محروم بودیم و هیچ یک از مشورت ها، اطلاع رسانی ها و مطالبات مورد توجه مسئولان قرار نگرفت و نمی گیرد.
واضح است که در وقوع بحران، شهرهای مرزی و نقاطی که به علت جغرافیای موجود در آن یا نداشتن راه های استاندارد و مناسب لطمات شایان توجهی را متحمل می شوند، فارغ از اینکه بیشتر این مناطق از نظر اقتصادی نیز بیش از سایران خدشه پذیر هستند و این مسائل چیزی نیست که برای اولین بار با آن مواجه شده باشیم یا افرادی برای اولین بار از خارج از کشور آمده باشند و به یک باره با پدیده غیر قابل تصوری روبهرو شده باشند.
کشوری که 4 فصل دارد؛ می تواند به اندازه همه نعمت ها و امکاناتش مشکل داشته باشد یا به قول معروف« هر که برفش بیش بامش بیشتر» و این برای هر انسانی که فقط از حس پنجگانه بهره مند باشد، قابل پیشبینی است . متاسفانه در برخی از استانها و شهرها در این روزها هم با مشکلات عمده و بدیهی روبهرو شدیم و همچنان با رویکرد مدیریت وارونه مسئولان، این مردم بودند که برای حل مشکل توجیه شدند و همین مدیریت طی سالهای متمادی توانست اوضاع فعلی را برای کشور ایجاد کند.
نشنیدن ها همیشه به نفع ما نیست؛ هم در عرف هم در شرع حدود بایدها و نبایدها، مشخص شده است. جایی که باید تغییرات و خطرات را ببینیم کور میشویم و آنجا که باید صدا ها را بشنویم، از قصد گوشهای خود را می گیریم و فقط دهانمان برای توجیحات غیر منطقی مادام العمر باز است در یک کلام نه مطالبه گران پیگیری هستیم نه عاملان مفید و بدون ضرر برای مدیریتها.
از سوی دیگر شهرداری نیز گویی در ارائه خدمترسانی گوی سبقت را از سایران ربود و با افتخار توانست شن و خاک را به موقع در سطح شهر توزیع کند و آن را چنان رسانه ای کند که حتی تیتر صفحه یک برخی از روزنامه های وابسته باشد.
قابل توجه است که این خدمت رسانی کمی بیش از توقع شهروندان انجام شد، اما مسئولان شهرداری آنقدر در ارائه خدمات عجولانه عمل کردند که فراموش کرده بودند؛ شهر کلا تعطیل یا از تعطیلی نسبی برخوردار است و آنچه باید به آن اهمیت داده میشد، گازرسانی بود نه خاکرسانی. مسئولان مربوطه هم با یک هفته تاخیر بالاخره تصمیم گرفتند تا با عذرخواهی کوچک و دیرهنگام همدردی خود را با مردم نشان دهند، مردم هم مانند همیشه با سعه صدر قصورات را پذیرفتند و خدا را شکر که مردمی با وقار و نجیب داریم.
نگاه کردن به برفهای این چند روزه به یادم آورد که برف های آن روزها چقدر سفید بودند طوری که چشمانمان را آزار می داد بلافاصله دریافتم هوا نیز آلوده است و کدر بودن بلورهای برف باز بی کفایتی مدیران را به رخم کشید.
دست به دست دادن تمام ارگان های مربوطه برای حل مشکلات می تواند منجر به گرمای خانه های مردم و پاکیزگی هوای بیرون از خانه شود.
شاید این نوع مسئولیتپذیری (که فقط برای تصاحب میز و منصب است) برای نسل های اخیر جرقهای باشد تا منجر به یک شکوفایی فرهنگی – اقتصادی در کشور شود و بهتر آن است تا از تنگ نظریها بپرهیزیم و پدرانه با فرزندان خود به گفتمان بنشیم و صندلی ناکارآمد خود را رها کرده به کسانی که در تخصص خود تعهد دارند، بسپاریم.