راغفر بحرانهای اقتصادی در جامعه را مسبب به وجود آمدن خود تخریبی و افزایش خودکشی در جامعه میداند. وی در این باره به سایت دیدهبان ایران گفت: خود تخریبیها همیشه به شکل آسیب به خود باقی نمیماند و ممکن است خیلی از افراد از یک جایی به بعد به تخریب دیگران و جامعه دست بزنند؛ این اتفاق مسئله رشد خشونت و اشکال مختلف این پدیده هستند و باید تحت عنوان اعتراض به آن نگاه شود.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ هفته گذشته، کارگری ۵۸ ساله با بیش از ۲۰ سال سابقه کار در پی اخراج و عدم رد کردن بیمه وی از سمت شرکت رجا، اقدام به خودکشی کرد. این تنها یک مورد از اقدام به خودکشی یا خودجرحیهای این چند سال اخیر است که خبر از وضعیت بد اجتماعی و اقتصادی مردم میدهد.
وجه اشتراک اغلب این نمونهها فقر و عدم فقدان عدالت اقتصادی است. سالهاست که شاهد سقوط یک به یک دهکهای بالای اجتماعی هستیم و بحرانهای اقتصادی آسایش مردم را نشانه گرفته اند.
راغفر، اقتصاددان و پژوهشگر حوزه فقر در این باره به دیدهبان ایران گفت: خودکشی نوعی خودتخریبی و از مشخصههای استیصال است؛ خودتخریبی در شرایط جامعه ما به دلیل ناتوانی در پاسخگویی به تأمین نیازهای اساسی شکل گرفته است. مسئله خودکشی که یک شکل حاد از استیصال است.
از حسین راغفر؛ اقتصاددان و استاد دانشگاه درباره تاثیر بحرانهای اقتصادی بر وضعیت اجتماعی امروز پرسیدیم؛ راغفر به دیدهبان ایران گفت: مردم در قبال گرانیها به واگذاری روی آوردهاند.
تا مدتی بعد از جنگ در خانواده فقط سرپرست کار میکرد. پس از افزایش قیمتها در بسیاری از موارد زن و با هم کار میکردند تا بتوانند سبد قبلی را تأمین کنند.
کم کم ناچار شدند دو شیفته کار کنند یا به چند شغلی روی آورده اند و بیرون از کار و در هر فرصتی کار کنند. پیامد این به وجود آمدن یک شکاف نسلی بود که باعث پدید آمدن نسلی شد که سازگاری کمتری با ارزشهای انقلاب دارد؛ باید ریشه این شکاف و اختلاف را در مشکلات اقتصادی که در خانوادهها ایجاد شده جستوجو کنیم.
راغفر افزود: خانوادهها با مشکلات زیادی برای تأمین حداقل نیازهایشان روبه رو بودهاند؛ این باعث شد آستانه تحمل خانوادهها کاهش یافته و خشونت خانوادگی گسترش و رواج پیدا کرد که نماد آن هم رشد بیسابقه طلاق در جامعه است؛ همه اینها واکنشهای مستقیم به آسیبهای معیشتی هست که به مردم و خانوادهها وارد شده است.
راغفر واکنش مردم به وضع موجود را نوعی استیصال تعبیر کرد و گفت: این به این معناست که مردم چارهای جز واگذاری امکانات خود ندارند.
وقتی که فشار اقتصادی زیاد میشود خانوادهها دست به حذف اقلامی مانند کالاهای فرهنگی زدند. از یک جایی به بعد کالاهای اساسی مثل الگوی مصرف غذا هم در سبد مصرفی دست خوش تعییر شد. مثلا سیب زمینی جایگزین خرید گوشت شد. اثر این روی سلامت و رشد افراد خیلی واضح بوده است.
این اقتصاددان ضمن تأکید به اینکه ناتوانی جمعیت بزرگی از خانوارهای کشور در تأمین کالاهای ضروری موجی از خشم و نارضایتی را به وجود آورده است، گفت: پایین آمدن آستانه تحمل جامعه به خصوص در شرایط کنونی بسیار خطرناک است. در پی سقوط قشر متوسط به پایین، طبقات زیرین هم به پایین تر سقوط میکنند؛ اینها همه فرصتی برای آسیبهای بیشتر اجتماعی و انفجار اجتماعی هستند.
فرهنگ «سخیف» در کشور در حال رشد است
وی در ادامه افزود: در یکی دو سال اخیر قیمت کتاب به طرز بیسابقهای رشد کرده و در پی آن هم از سبد مصرف اساتید دانشگاه و محققین حذف شده است. این تاثیری مستقیم روی فرهنگ جامعه و رشد علم و حوزه فناوری در کشور دارد؛ ما میتوانیم این تاثیر را به شکل رشد یک فرهنگ سخیف در کشور ببینیم.
این پژوهشگر حوزه فقر ضمن اشاره به این که تعادل عادی زندگی مردم بهم خورده است، افزود: این عدم تعادل موجب به وجود آمدن آسیبهای بسیاری جدیتری میشود و شکاف فرهنگی در جامعه را گسترش میدهد. در نهایت هم فاصله مردم، محققین و مسئولین روز به روز بیشتر میشود.
سه گانه فقر، استیصال، خودکشی
راغفر، خودکشی را نوعی خودتخریبی از مشخصههای استیصال میداند؛ او در این باره به دیدهبان ایران گفت: خود تخریبی در شرایط جامعه ما به دلیل ناتوانی در پاسخگویی به تأمین نیازهای اساسی شکل گرفته است.
مسئله خودکشی که یک شکل حاد از استیصال است؛ این پدیده قابل شناسایی است و ما قبلا هم اخطارهای لازم را در این باره داده ایم.
اگرچه تا به حال گوش شنوایی هم نبوده دلیل اصلی آن هم این است که منافع کسانی که با تصمیم گیریهای جدی کنند و گروههای خاص اجازه نمیدهد که این مسائل در کانونهای تصمیم گیریهای اساسی کشور شنیده بشود. اگر برای این مسئله گوش شنوایی پیدا نکنیم باید شاهد رشد این پدیدههای نامیمون در جامعه باشیم.
این استاد دانشگاه در ادامه هشدار داد: این خود تخریبیها همیشه به این شکل باقی نمیماند و ممکن است خیلی از افراد از یک جایی به بعد به تخریب دیگران و جامعه دست بزنند؛ این اتفاق مسئله رشد خشونت و اشکال مختلف این پدیده هستند و باید تحت عنوان اعتراض مردم به آن نگاه شود.
اعتیاد هم نوعی اعتراض است؛ فرد به خاطر گم کردن خودش و گم شدن در بحرانی که در آن است به اعتیاد پناه میبرد. اعتیاد را نه به عنوان یک پدیده عادی و اجتماعی بلکه باید به عنوان یک پدیده اعتراضی ببینیم. ریشه به وجود آمدن آن هم به عنوان اعتراض به شرایط اقتصادی و اجتماعی ارزیابی شود.
وی افزود: فرار مغزها، مهارجرت، خودکشی، اعتیاد همه اینها پدیدههایی هستند که باید از این منظر ارزیابی بشوند که در کشور ما این رویکرد جدی گرفته نشده است.
این یک اخطار و هشدار به مسئولین است که فکر نکنند این پدیدهها انفرادی و بدون ارتباط با سیاستهای مسئولین و تحت تاثیر تهاجم فرهنگی رخ دادهاند. ریشه اصلی این پدیده اقتصادی است و مادامی که حاکمیت به آن پاسخی ندهد مشکلات کنونی تشدید خواهند شد.