بعد از اینکه 50سال از کودتا گذشت آمریکا وانگلیس، هر دو اطلاعیه دادند و گفتند همچنان از انتشار بخشهایی از اسناد مربوط به کودتا در ایران معذوریم و بعد استدلالی که مطرح کردند این بود که اگر ما اینکار را بکنیم، به بخشهایی از پیوندها و نفوذ ما در ایران امروز لطمه وارد می شود!
فرشاد مومنی: آمریکا و انگلیس خودشان کودتا را قبول و عذرخواهی هم کردند اما عده ای درایران هنوز می گویند نه کودتا نبود!
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی در نشست «وجوه ملی و بین المللی اقتصاد سیاسی کودتای 28 مرداد» که 26 مرداد در موسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد، گفت، نکته بسیار مهمی که در ابتدا مطرح می کنم و تقاضا می کنم همه دلبستگان به ایران و آینده آن و عزت و اعتلای مردم و کیفیت زندگی آنها به آن توجه داشته باشند، بحث سترک و خارق العاده ای است که «داگلاس نورث» در کتاب ساختار و دگرگونی در تاریخ اقتصادی» مطرح کرده است.
وی با بیان اینکه مضمون کلیدی بحث او این است که اگر چرخهای اقتصاد، سیاست و جامعه در کشوری خوب نچرخد، دو گروه را به طمع برمی انگیزد، برانگیخته شدن طمع رقبای داخلی دولت و مردم و رقبای خارجی را در این راستا مورد توجه قرارداد و گفت: این مساله از دریچه تحلیلهای سطح توسعه، افق گشایی خارق العاده ای به همراه دارد، اما به اندازه اهمیتی که دارد در مباحث جاری و متداول توسع در ایران به آن توجه لازم نشده و با کمال تاسف این بی توجهی تا مرز بی توجهی ها و بی دقتیهای مشکوک در اسناد برنامه میان مدتی که به نام توسعه در ایران جریان دارد مشاهده شده و این مشاهده منحصر به برنامه هفتم بعداز انقلاب هم نیست.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، ادامه داد: با کمال تاسف این غفلت بزرگ در تاریخ برنامه ریزی ایران مشاهده می شود. طمع قدرتهای خارجی یا به تعبیر «داگلاس نورس»، رقبای خارجی هر کشور، زمانی جدی می شود که رابطه اولی دچار تزلزل و سستی شده باشد. آن رابطه اولی، رابطه میان مردم و حکومت است. اگر به هر دلیلی، با هر قصور و تقصیری و از هر طرفی، رابطه مردم و حکومتشان دچار اختلال شود، یکی از پیامدهای اجتناب ناپذیر آن برانگیخته شدن طمع خارجیها است.
مومنی با تاکید براینکه دکتر مصدق نسبت به این مساله وقوفی بی نظیر داشت، به انتشار کتاب «اقتصاد ایران در دوران دولت ملی» توسط او و دکتر بهرام نقش تبریزی اشاره کرد که در آن گزارش مبسوطی در این زمینه ارائه کرده اند و توضیح داد: دکتر مصدق این وقوف را از موضع توسعه خواهی و تحت تاثیر آموزه های مکتب تاریخی داشته و نکته هایی از او در این زمینه به یادگار مانده که وقتی اکنون هم مرور می کنیم واقعا شگفت انگیز است.
پس از مصدق بلوغ در ساختار تصمیم گیریهای اساسی کشور، حتی به یک درصد هم نمی رسد
وی افزود: شگفت انگیزتر اینکه، مصدق، با بلوغ اندیشه ای بی نظیری که به آنها توجه داشته، چیزهایی را به عنوان میراث نرم افزاری برای پیشبرد توسعه در دنیای پرآشوب برای ما گذاشته، اما امروز که در آستانه هفتادساله شدن کودتا هستیم، متاسفانه ملاحظه می کنیم که با وجود هزاران صفحه سند و گزارش تحقیقی افزوده شده بعد از دوره مصدق، این بلوغ در ساختار تصمیم گیریهای اساسی کشور، حتی به یک درصد مصدق هم نمی رسد. این نشان می دهد به همان اندازه که ما شاهدیم نظام آموزش و پژوهش کشورمان از نظر فاصله معنی دار داشتن با مسائل حیاتی کشور شایسته نقد است، به طریق اولی، نظام تصمیم گیریهای اساسی کشور نیز از این زاویه نیازمند توانمندسازیهای بسیار جدی است. به گمان من گذشت هفتاد سال کودتا دیگر بس است! خوب است بعد از هفتاد سال به این مسائل نگاهی جدی داشته باشیم!
درک ضرورت «توازن قوا میان مردم و حکومت» در نگاه دکتر مصدق
رئیس موسسه دین و اقتصاد، با یادآوری اینکه در ادبیات توسعه حدود 12شاغول وجود دارد که هرکشور توسعه خواهی، وقتی برای تصمیم گیری یا تخصیص منابع باید کیفیت تصمیم گیریها و یا تخصیص منابع خود را با آن محک بزند، شماره یک این شاغولها را «رابطه مردم و حکومت» عنوان کرد و گفت: مساله بسیار حیاتی این است که مصدق علاوه بر اینکه از منزلت رابطه خوب میان دولت و مردم به عنوان حیاتی ترین پیش شرط توسعه آگاهی داشت، یک وقوف بی نظیری تا امروز در میان کل حکومتگران ایران از نیمه قرن 18تا امروز هم داشته و آن این است که می دانسته مساله رابطه مردم و حکومت خودش باز شاغول حیاتی دیگری دارد و آن «توازن قوا میان مردم و حکومت» است.
مومنی تاکید کرد: این مساله ای بسیار حیاتی است که باید در مجالی مناسب مورد واکاوی قرار بگیرد. در این زمینه می توان به یافته های بسیار خارق العاده «فخرالدین عظیمی» در کتاب «بحران دموکراسی در ایران» که دوره 1320 تا 1332 را مورد بررسی قرار داده جلب می کنم. یکی از شاه بیتهای بحثی که در آن مطرح می شود، این است که باید میان مردم و حکومت توازن قوا باشد. بخش اعظم متفکران ایران، بر اینکه در طول تاریخ ایران، همواره حکومتها بیش از حد، اقتدار داشته اند و ملت در کمترین جایگاه از نظر قدرت چانه زنی بوده، تمرکز کرده اند و دائم راجع به آن صحبت شنیده ایم. اما امتیاز بزرگ کتاب «عظیمی» این است که می گوید اگر ما حکومت ضعیفی داشته باشیم، ولو اینکه پارلمان قدرتمندی داشته باشیم، همچنان همه ی عوارض مناسبات استبدادی و بازتولید ناامنی و امتناع توسعه، گریبان ایران را خواهد گرفت.
این استاد دانشگاه توضیح داد: حیاتی ترین نکته در کتاب عظیمی این است که او در بررسی اینکه چقدر ایران در شرایطی که پارلمان بسیار قوی اما دولت به عنوان قوه مجریه بسیار ضعیف داشته است، 10ساله اول پیدایش نظام پارلمانی در ایران را تحلیل کرده و می گوید در آن دوره ما با دولتهای بسیار ضعیف و مجالس نسبتا قدرتمند روبرو بودیم. رکوردی از نظر بی ثباتی و ناامنی در این دوره پدیدار شده که در دوره های استبدادی نیز ثبت نشده است! می گوید در 10 ساله اول پیدایش نظام پارلمانی، 38 کابینه در ایران سقوط کرده است. یعنی اینکه در هر یک سال، ما تقریبا چهار بار دولت تغییر داده ایم، یعنی فصلی یک دولت!
مومنی تاکید کرد: همه کسانی که در ایران با اوضاع و احوال دیوان سالاری به غایت قوم و خویش محور، نژاد و ایل و تبار محور آشنا هستند، می توانند درک کنند وقتی دولتی به آن حد از تزلزل باشد، چگونه هیچ سنگی بر روی سنگ بند نمی شود! توجه داشته باشید که چگونه این مناسبات به غایت متزلزل که موجب کاهش عرضه کالاهای عمومی و با کیفیت و کاهش عرضه خدمات عدالت و حمایت از دولت می شود، مردم را عاصی، پریشان احوال و معترض می کند و از درون این مناسبات است که کودتای سوم اسفند 1299 پدید می آید و در یک فاصله کمتر از دو دهه، کل دستاوردهای انقلاب مشروطه را به ضد خود تبدیل می کند. این مساله ای بسیار خطیری است که مصدق به آن بسیار توجه داشت.
مصدق عالم به توسعه بود
وی ادامه داد: مساله بسیار حیاتی تری که نشان می دهد چقدر این مرد عالم به توسعه بوده و چقدر ایران را می شناخته و چقدر در این زمینه صادقانه پایمردی کرده است، مربوط به توجه خارق العاده او به مساله سازمان یابی مردم می شود. وقتی می گوییم باید رابطه مردم و حکومت بهبود یابد و فقط سازمان یافتگی مردم است که ما را از آفاتی مانند پوپولیسم و فاشیسم می تواند مصون نگه دارد، از این جهت است و متاسفانه به هیچ وجه به این مسائل حیاتی توجه نشده است.
مومنی با تاکید براینکه مصدق درباره این مساله، وقوفی توسعه گرا داشت، اظهارداشت: منزلت و اهمیت میراث نرم افزاری باقی مانده از او برای ایجاد ساختار قدرت توسعه گرا، اگر از ملی شدن نفت بیشترنباشد، کمتر هم نیست. جای دریغ و تاسف است که این دریچه کمتر گشوده شده است.
مداخله خارجی در ایران، جزء امور کاملا مسلم محسوب می شد
به گفته این استاد اقتصاد؛ مساله بسیار حیاتی دیگری که از این دریچه بسیار حائز اهمیت است، این است که ماجرای مداخله خارجی در ایران، جزء امور کاملا مسلم محسوب می شود.
وی اضافه کرد: برخی کسانی نقدهای کینه توزانه و بعضا مشکوکی نسبت به مصدق روا می دارند که بسیار ناجوانمردانه، غیرعالمانه و کم کیفیت است. اما می خواهم به حکومت گرامی بگویم تجربه ای که ما در واکاوی عملکرد مصدق داشتیم، تائید می کند که بد نیست حکومت هم آن تجربه را تمرین کند. البته حتی کینه توزترین، بی انصاف ترین و کم مایه ترین منتقدان هم می توانند به آدم خیر برسانند! وقتی ما می گفتیم مصدق اقدامات بی نظیر و درخشانی داشته است، یکی از منتقدان کم مایه و کم انصاف، این ایده را مطرح کرد که اگر واقعا مصدق آنگونه که می گویید موفق بوده، چرا حکومتش دوام نیاورد! به سهم خود، به عنوان پژوهشگر مسائل توسعه در ایران، صرف نظر از ماهیت این فرد و نیت او و غرض آلودگیهای پرشماری که در مباحث او دیده بودم، گفتم این پرسش بنیادی است و باید بررسی شود. بررسی کردم و دیدم چقدر خوب شد که ایشان آن را گفت.
مومنی ادامه داد: دوره حدود 27 ماه صدارت مصدق، براساس یافته های فخرالدین عظیمی، خودش مانند معجزه است! اگر این نقد مطرح نمی شد، ذهن من حساس نمی شد که این مساله را رمزگشایی کنم. فخرالدین عظیمی در کتاب «بحران دموکراسی در ایران»، مطرح می کند که در دوره 1320تا 1332 ، 12نخست وزیر، 17 کابینه تشکیل دادند و 23بار هم کابینه هاشان را ترمیم کردند. قدرت تزلزل و بی ثباتی در ساخت سیاسی ایران بی داد می کرده است. اگر ترمیم کابینه ها را در نظر نگیریم، عمر متوسط هر کابینه در آن دوره 8ماه بوده است. اگر ترمیم کابینه ها را در نظر بگیریم عمر متوسط هر کابینه در آن دوره 3.5ماه بوده است. اگر در آن دوره، رئیس دولتی در آن وضعیت، علی رغم آن حجم از بحران سازیهای داخلی که بخش اعظم آن مشکوک بود و بحرانهای وابسته به خارج هم کم نبود، و آن همه فشارهای بیرونی توانسته به جای میانگین 3.5ماه 27.5ماه دوام بیاورد، بسیار معجره آسا است. اگر بتوانیم از آن دوره خوب درس بگیریم، خواهیم دید که چگونه می شود آن معجزه را تداوم بخشید.
به گفته این استاد دانشگاه، در قرن بیستم، سه بار در سه نقطه عطف، رابطه مردم با حکومت به جای اینکه مبتنی بر ستیز و حذف باشد، مبتنی بر اعتماد و همکاری شده و علی رغم اینکه در این سه دوره ایران با پرفشارترین توطئه های داخلی و خارجی و آشوبناک سازیها و تشنج محوریها روبرو بوده، بی سابقه ترین رکوردهای عملکرد اقتصادی و اجتماعی آن، در این سه مقطع کوتاه ثبت شده است. به جای اینکه مباحث حاشیه ای را بها دهیم از این رمز گشایی کنیم که چرا این سه تجربه با همه دستاوردهای درخشانی که داشتند، تداوم نداشتند.
متاسفانه برخی، مداخله خارجیها در مقدرات ایران را تحت عنوان توطئه اندیشی محکوم می کنند
مومنی با انتقاد از برخی دیدگاه ها که مداخلات خارجی را در امور داخلی بی اعتنا ارزیابی می کنند، تصریح کرد: اگر ما در شرایط کنونی ایران بگوییم مساله مداخله خارجیها در مقدرات ایران را جدی بگیرید، با کمال تاسف برخی از نخبگان ما، آن را تحت عنوان توطئه اندیشی محکوم می کنند! در حالی که اسم توطئه اندیشی روی آن است. می گویند اگر نگاه توهم آلود داشته باشید، جای اشکال است، اما اگر نگاه عالمانه به واقعیتی به نام توطئه را نادیده بگیرید، خودتان را به جهل زده اید و ضرر می کنید.
مطلق انگاری درباره توطئه اندیشی و نادیده انگاری توطئه انگاری، هر دو حماقت است
وی با اشاره به بخشهایی از کتاب «هیچ کس نمی تواندباور کند» نوشته «گری آلن» که توسط انتشارات رسا منتشر شده است، گفت: این کتاب نشان داده که قدرتهای بزرگ، علی رغم تعارض منافع، چگونه مسائل خود را در جهت سلطه بر کشورهای ضعیف حل و فصل و با هم هماهنگی می کنند. مطلق انگاری درباره توطئه اندیشی حماقت است، اما اگر آن را نادیده بگیری، آن هم حماقت است و جنس این حماقت ها یکی است. ما باید عالمانه به مساله نگاه کنیم. مصدق به این مساله هم هوشمندانه وقوف داشت.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، تاکید کرد: مصدق در تز «موازنه عدمی» هم می گوید تشنج آفرینی با قدرتهای خارجی هم مشکوک، فاسد، ضد ملی و ضد توسعه ای است؛ چرا که همانطور که توطئه خارجیها واقعیتی است که باید نسبت به آن هوشیار باشیم، دست بالاتر آنها در زمینه فناوری هم واقعیت است و اگر فکر کنیم برویم از ابتدا آتش را کشف و چرخ چاه اختراع کنیم، آن هم حماقت است. او می گوید باید رابطه مبتنی بر استقلال، موازنه قوا و قدرت چانه زنی با خارجیها برقرار کنیم. اگر این رویه را در پیش گرفتیم، می توانیم هوشمندانه جذب سرمایه گذاری خارجی هم داشته باشیم، اما اگر این کار را نکرده باشیم، نمی توانیم. آنجا توضیح می دهد که هیچ کشوری نمی تواند سرمایه گذاری خارجی را به شکلی موفق جذب کند، الا اینکه ابتدا تمرینی با سرمایه های ملی خود داشته باشد و رابطه اش را با مردمش خردورزانه و مبتنی بر عدل، انصاف و آزادی قرارداده باشد.
مومنی با تاکید بر ضرورت ایجاد موازنه قوا میان مردم و حکومت و افزایش قدرت چانه زنی داخلی، به عنوان مقدمه ای برای تعامل با خارجیها برویم، اظهارداشت: سراسر تاریخ بالغ بر 150ساله گذشته ما، نشان می دهد هر دوره ای که به این مساله توجه نکردیم و در شرایطی که رابطه مردم با حکومت خوب نبوده به سمت خارجیها متمایل شدیم، تحت سلطه آنها قرار گرفتیم و دست نشانده شدیم. واقعا ما چقدر نیازمندیم که گفتگوهای اعتلابخش در این زمینه را دامن بزنیم!
وی ضمن انتقاد نسبت به مواضع بازارگرایان افراطی که معتقدند مساله استعمار، مساله ای مربوط به گذشته بود و دنیای پس از جهانی شدن اقتصاد، دنیای وابستگی متقابل است، توضیح داد: می خواهم به آنها بگویم از موضع تحقیر رقیبت می گویی آنها در هفتاد سال پیش گیر کرده اند! یکی از آنها به طعنه گفته بود اینها مربوط به زمانی است که ما محصل بودیم! به این عزیزمان می خواهم بگویم که آن حرف شما مربوط به دنیایی است که در آن کسی آزاری نداشته باشد و کسی را با کسی کاری نباشد، و این خیلی ارتجاعی تر است.
به اعتقاد این اقتصاددان؛170سال پیش «فردریک لیست»، اقتصاددان آلمانی، گفت در همان زمانی که ملوک الطوایفیها برچیده شدند و سدهای گمرکی برداشته شد، اجازه عملکرد آزادانه دادن به نیروهای بازار، نیروی محرکه نابرابریهای بسیار شدید و شکننده کننده بود، اما چون قبل از برداشته شدن سدهای گمرکی، نهادی به نام دولت ملی پدیدار شده بود که نسبت به سراسر پهنه سرزمین، متعهد بود، با اقدامات توازن بخش و بازتوزیعی آن، عوارض آزادسازی تجاری را مهارکرد. بنابراین فریب یا غفلت شما در داعیه آزادسازی در مقیاس جهانی این است که می گویید آزادسازی در شرایط تفاوت بنیه تولیدی و قدرت اقتصادی کشورها صورت بگیرد قبل از اینکه دولت واحد جهانی تشکیل شده باشد که خود را نسبت به سراسر جهان متعهد بداند! او می گوید اگر شما اینگونه عمل کنید، یقینا دچار فاجعه خواهید شد! حتی فردریک لیست می گوید در این شائبه، مطامع استعماری وجود دارد؛ چراکه اگر کسی واقعیتی به نام تفاوت قدرت میان کشورها از نظر بنیه تولیدی را نفهمد، بسیار بعید است.
مومنی اضافه کرد: حداقل چیزی که می توان به آنهایی که معتقدند دنیا، دنیای وابستگی متقابل گفت، این است که شما واقعا نمی دانید که اکنون شرکتهای فراملی وجود دارند که رقم گردش مالی سالانه شان از تولید ناخالص ملی حدود 10 یا 15 کشور بیشتر است! نمی دانید مثلا اکنون تفاوت قدرت و بنیه اقتصادی نسبت به دوره های قبل چقدر شدیدتر است. آمریکا را درنظر بگیرید که تولید ناخالص داخلی اش حدود 26هزار میلیارد دلار است و تولید ناخالص داخلی ایران با 10جور سوبسید 400میلیارد دلار می شود. نمی تونید بفهمید مواجهه به این شدت از نابرابری چه ماجراهایی ایجاد می کند! آنچه که به نظر من دراین زمینه بسیار حیاتی تر است، این است که حتی اگر نخواهیم به تجربه های بین المللی هم توجه داشته باشیم، به تاریخ خودمان باید توجه کنیم.
این استاددانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به انقلاب مشروطه به عنوان مهمترین تجربه ایران با آغاز قرن بیستم، گفت: به محض پیروزی این انقلاب، روس و انگلیس تمام اختلافات خود را در تمام مناطق دیگر دنیا کنار گذاشتند و بلافاصله قرارداد 1907 را امضا کردند. گفتند نباید میان ما اصطکاکی ایجاد شود، مناطق نفوذمان را مشخص کنیم و در نیمه شمالی به عنوان منطقه نفوذ روسها و در نیمه جنوبی به عنوان منطقه نفوذ انگلیسها تفاهم کردند، یعنی اینقدر سخت است چنین پدیده ای به این عریانی را دیدن!
مداخله های خارجی به این حد از عریانی، از همان آغاز قرن بیستم با ما بوده است
مومنی تاکیدکرد: نکته بسیار مهم دیگری که باید در این زمینه به آن توجه داشته باشیم این است که مگر شما نمی دانید علی رغم انقلاب مشروطه، امتیاز کاپیتولاسیون همچنان در ایران تداوم داشته و روسها کوششهای اصلاحی مجلس مشروطه برای اصلاح نظام مالی کشور را برتمی تافتند و آن را از طریق ترور و تهاجم نظامی عقیم گذاشتند. این مداخله های خارجی به این حد از عریانی، از همان آغاز قرن بیستم با ما بوده است. کمتر از دو دهه بعد از انقلاب مشروطیت، رضا شاه در ایران به پادشاهی رسید و قبل از آن نیز در 1299، در کودتای ضدمشروطه مشارکت داشت. رضاشاهی که هم موافقان و هم مخالفانش قبول دارند نقش عنصر خارجی در برآمدن او و بیرون بردن تحقیرآمیزش موثر بوده است و حرف و حدیثها راجع به شدت تاثیرش است! اما آیا رضا شاه خودش اراده کرد از ایران خارج شود! اینها مداخلات عریان خارجیها در مقدرات ایران است.
در پیگیری منافع خارجیها در ایران، آش شور است
این استاد دانشگاه ادامه داد: درباره ماجرای پس از رضا شاه هم آمریکاییها و انگلیسیها می گویند ما کودتا کردیم و خانم آلبرایت بعد از بیش از 50سال رسما از ایران عذرخواهی کرد، ببینید در پیگیری منافع خارجیها در ایران آش چقدر شور است! که آنها خودشان قبول کردند که کودتا کردند و عذرخواهی هم کردند عده ای درایران هنوز می گویند نه کودتا نبود! چه بساطی ما داریم!
وی یادآورشد: براساس قوانین آمریکا و انگلیس، سطوحی از اسناد وزارت خارجه باید 30ساله آشکار شود و سطوح بالاتر آن هم باید 50ساله از طبقه بندی خارج شود، شما ندیدید بعد از اینکه 50سال از کودتا گذشت آمریکا وانگلیس، هر دو اطلاعیه دادند و گفتند همچنان از انتشار بخشهایی از اسناد مربوط به کودتا در ایران معذوریم و بعد استدلالی که مطرح کردند این بود که اگر ما اینکار را بکنیم، به بخشهایی از پیوندها و نفوذ ما در ایران امروز لطمه وارد می شود! آنها خود به این مساله به عریانی اعتراف کردند و ما اگر بخواهیم چنین چیزهایی را نادیده بگیریم بسیار مایه شگفتی است!
مومنی منتقدانه افزود: شما ندیدید که کودتای 28مرداد با آن عریانی، با مداخله خارجیها شکل گفت! شما ندیدید که در ماجرای اصلاحات ارضی، چه فرایندهایی طی شد و شاه که آنقدر راجع به این اصلاحات دفع الوقت می کرد؛ چرا که بزرگترین مالک درباریها بودند و نمی خواستند این کار را بکنند. با اینکه چندبار در چارچوب ملاحظات جنگ سرد، آمریکاییها به شاه فشار آوردند که اصلاحات ارضی را پیش ببرد، او قول می داد و طفره می رفت. نقطه عطفی که علی امینی این مساله را جدی گرفت، مقاله ای بود که سال 1337حسن ارسنجانی در روزنامه «داریا» نوشت با عنوان«9سال حرف!» او استناد کرده بود به سفری که شاه 1328 در آمریکا داشت و آمریکاییها به دلیل طفره روی 8ساله گفته بودند باید اینجا مصاحبه کنی و در حضور ما تعهد دهی که تا به ایران رسیدی، اصلاحات ارضی را انجام دهی، شاه هم مصاحبه کرده بود! قول داده بود به محض اینکه به ایران برسد این کار را می کند. اما باز دوباره طفره روی کرد تا اینکه سال 37و 38 با روی کار آمدن امینی، اولین کاری که در دستور کار قرار داد اصلاحات ارضی بود.
این استاد دانشگاه پرسید: نمی دانید بعد از اینکه مقدمات آن فراهم شد، شاه دوباره به آمریکا سفر کرد و به آنها گفت اجازه عزل علی امینی را به من بدهید و من تعهد می کنم همه آن کارهایی که امینی انجام داده بود را خودم انجام دهم. اینگونه شد که اصلاحات ارضی در ایران جدی شد و اینکه چون آن اصلاحات ارضی به فرموده بود، دستاوردهای توسعه ای آن عملا نزدیک به صفر شد؛ چرا که شتابزده بود و می خواستند اعتماد بیرونیها را جلب کنند و بنابراین به هیچ کدام از بسترسازیها و تمهیدات نهادی، توجه بایسته مبذول نداشتند و بنابراین تجربه اصلاحات ارضی در ایران، جزء معدود تجربه هایی است که بلافاصله بعد از آن، تولید کشاورزی کاهش پیدا کرده است. اینها مسائل بسیار قابل اعتنایی است که باید به آن توجه کرد.
به گفته رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد؛ عین ماجرایی که درباره کودتای 28مرداد وجود دارد، درباره سقوط رژیم پهلوی هم وجود دارد، مستندات پرشمار وجود دارد که آمریکاییها به محض اینکه انقلاب ایران پیروز شده، برجسته ترین ایران شناسان دنیا را با پول درشت، بسیج کردند و از آنها خواستند که رمزگشایی کنید از اینکه در الگوی روابط آمریکا و رژیم شاه چه اشکالاتی جود داشته که آمریکا در یک منطقه استراتژیک، متحد استراتژیک خود را از دست داده است. یعنی آنها پذیرفتند که خطاهایی کرده اند که غافلگیر شده اند، اما اکنون برخی برای اینکه یک عده ای را متهم و یک عده ای را تبرئه کنیم، اصل اصالت انقلاب اسلامی را زیرسوال می برند. اینها مایه تاسف است.
مومنی با اشاره به کتاب مارک گازیوروفسکی، با عنوان «سیاست خارجی آمریکا و شاه» که در آن پاسخی به سوالات شورای روابط خارجی آمریکا درباره علل انقلاب ایران مطرح شده است، اظهارداشت: او این مساله را در قالب ابداع و تشریح شاخصی به نام شاخص «دست نشاندگی» توضیح داده است. او برای مساله دست نشاندگی در ایران، دامنه کارآمد تعریف کرده است و می گوید در دویست ساله گذشته در ایران، اگر دست نشاندگی از حدودی کمتر شود، ایران دچار بحران می شود و اگر از حدودی هم بیشتر شود، باز این بحران ایجاد می شود. در مورد محمدرضا شاه قضاوتش این است که درسالهای پایانی اش، اندازه شاخص دست نشاندگی از حد متعارف فراتر رفته بود.
این استاد دانشگاه با اشاره به طراحیهای براندازانه بعد از انقلاب، خصوصا ۵ سال اول بعد از پیروزی انقلاب، توضیح داد: من و یکی از دوستان، در مجله عروه الوثقی در اوایل دهه 60، درکاری پژوهشی نشان دادیم در پنج سال اول بعد از انقلاب، تمام طراحیهای ساقط کننده حرکتهای آزادی بخش که از 1945 تا 1980در دنیا تجربه شده و موفق بود، یکجا علیه ایران به کار برده شد. و ما اینجا این پرسش را مطرح کردیم که چرا در شرایطی که هر کدام از این طراحیها یک حرکت آزادی بخش را ساقط کرده بود در ایران، موفق نشد. نشان دادیم اساس ماجرا به اعتماد متقابل میان مردم و حکومت در پنح ساله اول بعد از پیروز انقلاب مربوط می شده است. یعنی این میزان، توان ایجاد می کند برای کشور و مصدق هم که تز «موازنه عدمی» مطرح می کرد همین منظور را داشت، والا او خودش تاکید داشت به هر کس در روابط داخلی ایران و روابط خارجی، سراغ شعارهای تشنج آفرین رفت مشکوک باشید و او می خواهد ایران را دچار تزلزل کند. این قدر هوشمندانه پیش رفت.
وی با تاکید بر آنچه مظلومیت دکتر مصدق می خواند، خاطرنشان کرد: اکنون برخی از موضع فهم امروزی از واقعیتهای دنیا، نقدهایی به دکتر مصدق می کنند که واقعا شگفت انگیز است. دعوت می کنم به مطالعه مصاحبه منحصر به فرد و استثنایی که مجله «ایران فردا» در شماره 28 اسفند 1395 با استاد ارجمند آقای دکتر «محمدعلی موحد» کرده است. او یکی از شخصیتهای بی نظیر از همه نظر و اشراف همه جانبه در ایران است. او سناریوهایی که در آن اگر نفت ملی نمی شد در برابر چه گزینه هایی قرار داشتیم را توضیح داده و بعد شدت اندیشه ای و هوشیاری مصدق و مظلومیت او را که چقدر تلاش کرد بگوید ما به هیچ وجه دنبال رادیکالیسم در این قضیه نیستیم، مورد توجه قرارداده است. او آنچنان نرم و لطیف برخورد کرده، که متحیر کننده است.
مومنی اضافه کرد: آقای مهندس لطف الله میثمی که چهره ای ملی به اندازه دکتر موحد است، تعداد کتابهای تالیفی و ترجمه ای دکتر میثمی در دوره بعد از انقلاب بیش از دو برابر کتابهای تالیفی و ترجمه ای من است. در شرایطی که من توفیق سلامت دارم، ایشان از دو چشم نابینا است و یک دستش نیز از مچ قطع است، در مصاحبه ای که با مجله نسیم بیداری، شماره 68 که اسفند 89 منتشر شده، مظلومیت مصدق را نشان می دهد. او در پاسخ به اینکه گفته می شود تلاش برای ملی سازی، کاری رادیکال بوده است می گوید اصلا رادیکال نبوده است.
درس اول کودتای ۲۸ مرداد این است که ابزارهایی مثل حمله نظامی، کودتا و تحریم همه یک روح در سه بدن هستند
درس های نهضت ملی کردن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد: درس شماره یک این است که ابزارهایی مثل حمله نظامی و کودتا و تحریم همه در واقع یک روح در سه بدن است همه آنها ابزارهای تداوم سلطه زورگویانه کشورهای قدرت مند کم تعداد بر بقیه دنیاست. درس دوم این است که عنصر اصلی این هدف گذاری ها به ضعف کشاندن بنیه تولید ملی است.
به گزارش جماران، فرشاد مومنی در ادامه سخنان خود در نشست «وجوه ملی و بین المللی اقتصاد سیاسی کودتای 28 مرداد» گفت: مهندس لطف الله میثمی در مصاحبه ای که با مجله نسیم بیداری شماره 68 که اسفند 89 منتشر شده است واقعا مظلومیت مصدق را نشان می دهد و در پاسخ به آنها که می گویند تلاش برای ملی سازی مصدق کاری رادیکال بوده است میگوید مصدق اصلا رادیکال نبود در آن زمان، دولت های پس از جنگ دوم در انگلستان و فرانسه، بخش بزرگی از معادن را ملی کردند و ملی سازی در کشورهای صنعتی کاملا متداول بود. در همین راستا آندره فونتن در کتاب تاریخ جنگ سرد خود می نویسد “در دوره پس از جنگ جهانی دوم اگر کسی می گفت امور را به بازار بسپارید به او مثل یک آدم مجنون نگاه می کردند” یعنی جمع بندی این بود که دو جنگ جهانی جزو تبعات بازارگرایی افراطی بوده است و روح زمانه روح ملی کردن بود و این در اروپای غربی هم انجام می شد. بعد می گوید در کشورهای در حال توسعه این مساله وجود داشت. میثمی در مصاحبه خود می گوید همزمان با مصدق در ایران، مکزیکی ها هم نفت خود را ملی کردند اما قدرت های بزرگ آنقدر روی مکزیک حساس نبودند که درباره ایران و ملی شدن نفتش حساسیت به خرج دادند.
مصدق اعلام کرده بود که حاضر است به شرکت ایران انگلیس غرامت بدهد
این استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: به گفته آقای میثمی مصدق اعلام کرده بود که حاضر است غرامت ملی شدن نفت را هم حتی بیشتر از مکزیک بپردازد اما انگلیسی ها نپذیرفته بودند و بر رفتن مصدق و جلوگیری از ملی شدن نفت تاکید داشتند. چون شرکت نفت ایران انگلیس بیش از مقدرات نفتی ایران روی مسائل سیاسی و اجتماعی و امنیتی ایران مداخله داشت و تعداد و آشفتگی آوری هایش از حدود متعارف فراتر رفته بود، زنده یاد انور خامه ای در کتاب خود با عنوان اقتصاد بدون نفت، این مداخله ها را با جزئیات توضیح داده و مستنداتش را هم آورده است.
پیشنهادهای دیگری هم بود اما جمع بندی کردند که کم آسیب ترین راه ملی سازی صنعت نفت است
او در ادامه گفت: آقای دکتر محمد علی موحد در مصاحبه ای که درباره مصدق کرده است می گوید همان زمان که ملی شدن نفت در جریان بود ایده های دیگری هم مطرح شد مثلا یکی از ایده ها ایده رزم آرا بود. رزم آرا پیشنهاد کرد که می پذیریم از ملی کردن نفت صرف نظر کنیم در مقابل شما استاندارد 50 – 50 را در سهم بری ایران بپذیرید چنانچه این ایده در مکزیک پذیرفته شده بود. اما انگلیسی ها در برابر این پیشنهاد آنچنان توپ و تشری به رزم آرا زدند که دیگر آن را تکرار نکرد. موحد توضیح می دهد که در کمیسیون 5 سناریوهای دیگر هم مطرح شد و همه به جمع بندی رسیدند که کم آسیب ترین و پر دستاوردترین سناریو ملی سازی صنعت نفت بود و بزرگترین هنر مصدق این بود که حتی شاه را هم با این مساله همراه کرده بود.
رییس موسسه دین و اقتصاد در ادامه با بیان این که لطف الله میثمی در یک مصاحبه مثالی می زنند و می گویند وقتی قرار شد هیات خلع ید برود و شرکت را تحویل بگیرد برای این که کار به رادیکالیسم کشیده نشود مهندس بازرگان که اهل اصول و موازین بود از سوی مصدق انتخاب شد اما وقتی بازرگان با این استدلال که تخصصی در این زمینه ندارد قبول نکرده بود مصدق در پاسخ گفته بود که به همین دلیل و دقیقا برای تداوم روال قبل او را انتخاب کرده است و می رود که خلع ید کند اما مطمئن شود که روال قبل فعالیت ها تثبیت می شود. یا مثلا تاکید کرده بود که هیات خلع ید با قطار سلطنتی برود تا همگان بدانند که ملی شدن صنعت نفت تصمیم همگان از جمله شاه و دربار هم هست.
او افزود: در برابر این همه لطافت و نرمش مصدق، اما مخالفان خشن ترین مقابله ها را کردند. مثلا انور خامه ای در کتاب اقتصاد بدون نفت فصلی را اختصاص داده به این که سرمایه داران آمریکایی و دولت آمریکا گفته بودند که نباید هیچ سازشی با مصدق کرد. اکنون برخی می گویند کاش مصدق وام بانک جهانی می گرفت و یا با پیشنهاد آمریکایی ها برخورد دیگری می کرد در حالی که این حرف ها خیلی سست است ولو با حسن نیت زده شود. این تحلیل ها که از موضع شرایط امروز زده می شود خیلی سست است.
برخورد آمریکایی ها با مصدق براندازانه بود
به گفته مومنی: در صفحات 333 و 334 کتاب خون و نفت، نوشته منوچهر فرمانفرمائیان و ترجمه مهدی حقیقت خواه آمده است که برخورد آمریکایی ها با مصدق براندازانه بود در برابر تمام آن اقدامات مثلا آرام کننده و نرمی که مصدق داشت می گوید واکنش این بود که می خواستند مصدق را به زانو در آورند و بدنام کنند و شما می بینید که آن استراتژی بدنام کردن الان هم علیه مصدق با این که مثلا بیش از شصت سال از فوت او گذشته همچنان ادامه دارد.
او افزود: فرمانفرمائیان در کتاب خود می گوید اینها طراحی چهار مرحله ای را بلافاصله در دستور کار قرار دادند و با بازی مذاکره می خواستند وقت کشی کنند اول مرحله برنامه آنها تحریم گسترش یافته بود که مشمول جلوگیری از فعالیت تمام نفتکش هایی شد که به هر نحوی از جمله معاوضه، نفت ایران را حمل می کردند بعد می گوید آمریکایی ها و انگلیسی ها در همان روزها یک آگهی دادند که در 33 روزنامه در بیست کشور دنیا منتشر شد. آنجا نوشته بودند مالکیت ایران بر نفتش یک مالکیت غصبی است و هر نفتکشی که نفت ایران را حمل کند عمل غیرقانونی انجام داده است. بر این اساس بود که قراردادهای مصدق با هند و ترکیه و ایتالیا بعد از اطلاعیه این دو کشور از طرف آن کشورها فسخ شد. بعد فرمان فرمائیان می گوید برای روشن شدن خطر چالش با انگلستان، بازرسان انگلیسی یک نفتکش ایتالیایی حامل نفت ایران را در دی ماه 1331 در بندر عدن توقیف کردند و محموله را ضبط و بلافاصله با تشکیل دادگاه علیه شرکت ایرانی شکایت کردند و از آن رای گرفتند. این محور اول بود.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: محور دوم این بود که به کارشناسان فنی و حقوقدانان و حسابدارانی که به استخدام شرکت ملی نفت ایران درآمده بودند اجازه خروج از کشورهایشان برای رفتن به ایران داده نشد. حتی به دولت هایشان فشار آورده شد تا به اتباع خود روادید خروج از کشورشان را ندهند. در ایالات متحده سفارت انگلیس از نصب یک آگهی از جلوی ساختمان کمیته روابط خارجی که شرکت های نفتی آریکایی را تشویق می کرد که کارشناسان فنی به ایران بفرستند جلوگیری کرد و وزارت خارجه آمریکا حتی کارشناسان فنی آمریکایی را که در سایر نقاط کار می کردند، از گرفتن روادید منع کرد.
او افزود: حالا ببینید آنها که می گویند دنیا دنیای روابط متقابل است چقدر دور از واقعیت نگاه می کنند و بدیهی ترین چیزهایی که در گذشته و حال و قطعا در آینده در این زمینه وجود دارد را مورد بی اعتنایی قرار می دهند. مرحله سوم که فرمانفرمائیان به آن اشاره می کند این است که بانک انگلیس تمام ذخایر ارزی ایران را مسدود کرد و این تعرض به حقوق مالکیت کشور بود انگلیس همچنین از پرداخت حق الامتیازهای معوقه مربوط به قبل از ملی کردن نفت هم خودداری کرد. و در مرحله چهارم وقتی دیدند در موضع مصدق کوچکترین تغییری حاصل نشد تدارک یک حمله نظامی به نام عملیات آژاکس را در دستور کار قرار دادند که هدفش ساقط کردن دولت مصدق بود. یعنی قبل از کودتا می خواستند با حمله نظامی این کار را انجام دهند و بعد آمریکایی ها انگلیسی ها را متقاعد کردند که کودتا از حمله نظامی کم هزینه تر است.
مومنی در ادامه گفت: مساله مداخله خارجی در شرایطی که قدرت نامتقارن است اجتناب ناپذیر است و آنچه که تفاوت و شکاف قدرت با خارجی ها را می تواند پر کند این است که حکومت روابط خود را با مردمش خوب کند. شما به یاد دارید وقتی که اوایل انقلاب، ایران را تهدید به حمله هوایی و نظامی می کردند رهبران ایران به طعنه می گفتند فوقش ماها را می کشید ولی با کل جمعیت ایران طرف هستید. تنها چیزی که به یک حکومت که از نظر بنیه تولیدی و توان نظامی از قدرت های بزرگ ضعیف تر است، قدرت چانه زنی می بخشد روابط صمیمانه و مبتنی بر اعتمادش با مردم است و من می خواهم این را بگویم این یکی از بزرگترین درس هایی است که من از مطالعه تجربه های تاریخی ایران گرفته ام و آن هم این است که حمله نظامی یا کودتا یا تحریم همه یکی از اهدافش این است که در مناطق استراتژیک که قدرت های بزرگ مطامع بزرگ دارند نباید حکومت های ملی قدرتمند شکل گیرد.
مصدق اهل شوک درمانی نبود
او با بیان این که «مصدق به توازن قوا اهتمام داشت اما آن را به شیوه غیرشتابزده دنبال می کرد» در ادامه گفت: به تعبیر امروزی به شیوه غیرمبتنی بر شوک درمانی. مثلا به جای شوک اصلاحات ارضی تحت اراده خارجی ها که در زمان شاه پدیدار شد به صورت درون زا و مبتنی بر اندیشه توسعه برنامه هشت محوری بازآرایی مناسبات زراعی و توسعه روستایی و کشاورزی ایران را دنبال می کرد. مصدق عمیقا توجه داشت که مالک در ماجرای مناسبات روستایی و کشاورزی ایران فقط مالک نیست. او حداقل هشت مسئولیت دیگر هم بر دوش دارد و تا زمانی که ما تمهیدات نهادی برای جایگزینی به صورت نهادمند و توسعه گرا را انجام نداده ایم ، اگر صرفا مالکیت زمین را جابجا کنیم این دستاورد نخواهد داشت. یا می گوید که مالک به غیر از این که مالک زمین است سرمایه گذار در زمینه جامعه روستایی و تولید کشاورزی هم هست.
به گفته فرشاد مومنی، در نگاه مصدق مسئولیت بعدی مالک این است که مدیر تولید هم هست مسئولیت بعدیش این است که مسئول تقسیم کار عقلایی در ماجرای تولید کشاورزی هم هست مسئولیت دیگر مالک تعیین نوع کشت است و همچنین مسئولیت تعیین زمین مناسب برای هر کشت معین هم به عهده مالک است و او علاوه بر اینها مسئولیت حفاظت از سرمایه های اقتصادی اجتماعی روستاها را هم بر عهده دارد.
نگاه متفاوت مصدق به اصلاحات ارضی
او ادامه داد: مصدق می گوید اگر شما یک باره نهاد مالکیت را بزنید اینها را بلاتکلیف نگه دارید بحران ایجاد می شود من در کلاس هایم هم گفته ام و ادعای من این است که اگر کسی ارزیابی انتقادی توسعه گرا از نقاط قوت و ضعف اصلاحات ارضی از نقطه عطف 1341 به این سو در ایران نداشته باشد گویی سی درصد از آنچه که برای فهم اقتضائات یک برنامه توسعه گرا لازم است را نمی داند واقعا پدیده اصلاحات ارضی خیلی خارق العاده است و به عنوان یک کارشناس کوچکی که روی آن وقت گذاشته به شما عرض می کنم که این دقت هایی که مصدق در این زمینه داشته است فوق العاده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر خواستید توضیحات دقیق خود مصدق را ملاحظه کنید توصیه می کنم کتاب خاطرات و تالمات مصدق را بخوانید در این کتاب دقیقا توضیح داده شده که مصدق چقدر با دقت و با جزئیات از طریق قوانین و مقرراتی که وضع می کرد مثلا آرام آرام چطور یک قوانین و مقرراتی وضع می کرد که قدرت زمین دارها را کم کند و بخش هایی از سود آنها را به صورت مالیات بگیرد و و مقید بود که در آن زیرساخت های فیزیکی و نهادی هشت محوری که توضیح دادم در همان مناطق روستایی هم این ها هزینه شوند و این که چقدر از این منابع، صرف آموزش سواد و مهارت کشاورزان شود.
این اقدامات یک راهبرد توازن بخشی و مشارکت محوری سیاسی و اقتصادی او واقعا بی نظیر است. یا مثلا مصدق در زمینه توازن بخشی بین ساختار قدرت و جامعه دانایان ببینید چه اختیارات ویژه ای به دانشگاه ها داده بر خلاف اکنون که خیلی ها فکر می کنند که دانشگاهیان را تحقیر و مصلوب الاختیار کنند و بترسانند و تصور می کنند با این کارها خیری برای جامعه ایجاد می شود ببینید که مصدق با چه تاملاتی دقت داشته است که نهاد علم نهادی مدنی و صاحب قدرت چانه زنی در برابر حکومت باشد. بنابراین اختیارات ویژه ای به دانشگاه ها داده بود و دست حکومت را از دست اندازی به مقدرات دانشگاه تا جایی که توانست کوتاه کرده بود و واقعا این دقت ها و حساسیست هایش عالی بود.
مصدق به آزادی مطبوعات اهتمام داشت
او با تاکید بر این که «ماجرای ملی شدن نفت را به شرطی می توانید خوب و دقیق بشناسید و برخورد انتقادی عالمانه و اعتلابخش در برابر آن داشته باشید که در آن به نرم افزارهایی که مصدق برای اداره حکومت در ایران و به کار گرفته بود هم توجه داشته باشید. مثلا یکی از اهتمام های حیرت انگیز مصدق آزادی مطبوعات بود. » ادامه داد: تعابیری وجود دارد از مشاهیر متخصصین رسانه ها در ایران که می گویند آزادی مطبوعاتی که در دوره مصدق تجربه شد نه در دوره قبل از او و نه در دوره بعد از او هرگز تا امروز تکرار نشده است. ما از جنبه اقتصادی می گوییم که رکورد تراز تجاری مثبت بدون نفت او تا امروز تکرار نشده است اما رکوردهای از این دست او واقعا خارق العاده است و این که چقدر نرم ولطیف و آرام آرام برنامه هایش را پیش می برد. مثلا زور دربار را کم کرد و بودجه دربار را کاهش داد و به خوبی مراقبت بود که تجربه میرزا تقی خان امیر کبیر تکرار نشود، چون میرزا تقی خان رادیکال عمل کرد و همه را علیه خودش برانگیخت. در این زمینه استاد فقید آقای دکتر ابراهیم باستانی پاریزی در آثارشان راجع به دکتر مصدق مطالب جالبی ارائه داده اند
ماجرای دستگیری مصدق به جرم مشروطه خواهی
مومنی ادامه داد: مثلا این که من نمی دانستم که مصدق به جرم مشروطه خواهی چقدر آزار و آسیب دیده است و باستانی پاریزی یکی از دیالوگ های او را با محمدعلی شاه آورده است که آدم حیران می ماند که یک آدم در آن سن و سال چقدر با پختگی و در عین حال چقدر با شجاعت با محمدعلی شاه صحبت کرده است مثلا من نمی دانستم که مصدق از آن زمان سابقه زندان شدن و تبعید شدن داشته است من نمی دانستم که مصدق در دوره رضاشاه و پیش از رضاشاه به خاطر این که با کودتا و سپس با قرارداد 1919 مخالفت کرده است چند بار هم حبس و حصر شده است و خاطرات باستانی پاریزی همچنین نشان از اهتمام مصدق به سازمان یابی مردم داشته است این که چقدر تشکل های صنفی را تقویت و چقدر به احزاب رسیدگی کرده و مثلا با احزاب مخالفش مدارا می نمود و همه را دعوت می کرده به این که به دنبال توسعه و دموکراسی باشند.
این استاد دانشگاه درباره درس های نهضت ملی کردن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد گفت: به نظر من درس شماره یک این است که ابزارهایی مثل حمله نظامی و کودتا و تحریم همه در واقع یک روح در سه بدن است همه آنها ابزارهای تداوم سلطه زورگویانه کشورهای قدرت مند کم تعداد بر بقیه دنیاست. درس دوم این است که عنصر اصلی این هدف گذاری ها به ضعف کشاندن بنیه تولید ملی است. جالب است که احمد اشرف «موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران، عصر قاجاریه» می گوید در کل دوره قاجار تمام کوشش هایی که در حکومت یا از سوی مردم با باغیرت برای رشد تولید بوده است با مداخله خارجی ، شکست خورد و در این شکست عنصر مداخله خارجی در کنار جهل و فساد حکومت نقش تعیین کننده داشته است.
گردن صنعت در ایران را بزنید
او در ادامه گفت: احمد سیف در کتاب بسیار درخشان «اقتصاد ایران در قرن 19» برای یکی از فصول عنوان «تجارت آزاد رقابت و گردن زدن صنعت در ایران قرن 19» انتخاب کرده است این عنوان یک آدرس میانبر است تا بفهمید چرا من اادعا می کنم که همه ماجرا محوریتش ضعف بنیه تولیدی بوده است چون اساس اقتدار و قدرت نظام ملی، تولید فناورانه است سیف در کتاب خود شواهدی را می آورد که نشان می دهد به هر راهی متوسل شدند تا راه را برای سلطه کالاهای خارجی و واردات محور کردن اقتصاد ایران هموار کنند و اجازه شکل گرفتن صنعت ملی را در ایران ندهند.
مومنی با بیان این که «با توجه به مطالب کتاب هایی که گفتم حالا کتاب ریچارد نفیو را هم نگاه کنید آنجا که هدف گذاری از تحریم را می گوید آنجا به صراحت می گوید ما باید کاری کنیم که گردن صنعت فناورانه را در ایران بزنیم. و آن چیزی که مساله را خیلی غم انگیز می کند ترکیب جهل و فسادی است که ما در داخل داریم که با اینها بعضی وقت ها همراستایی در سیاست گذاری ها می کنند.» افزود: مثلا درست از نقطه عطف 1385 که تحریم ها در ایران وارد نقطه عطف جدید شده است، سیستم بانکی ایران در پشتیبانی اعتباری از صنایع ایران و کشاورزی ایران دقیقا همراستایی با اهداف تحریم کننده ها کرده است.
اینها خیلی جای درد دارد که ما می گوییم در گزینش مسئولان کوتوله پسندی را رایج کرده کرده اند و کوتوله پروری می کنند. باب مشارکت با دانشگاهیان را به شکل های مختلف بسته اند و بعد رسانه ها را تحت فشار قرار می دهند که انتقاد نکنند، فکر می کنند اگر رسانه نقد کند دولت تضعیف می شود. هنوز به این بلوغ فکری نرسیده اند که تضعیف دولت از طریق سیاست گذاری های اشتباه اتفاق می افتد. نقد کننده ها که زوری ندارند بگذارید حرفشان را بزنند هر کدام به نفع خود و مصالح کشور دیدید اعتنا کن و هر کدام را هم ندیدی اعتنا نکن اینها که زوری ندارند.
مومنی به تناقض های عملکرد روسیه در کودتای 28 مرداد و قبل از آن اشاره کرده و گفت: روسیه در نهضت ملی شدن صنعت نفت علیه مصدق خیلی کارشکنی کرد و بدیهی ترین حقوق دولت ایران را نادیده گرفت و طلب مالی ایران را تا زمانی که کودتا نشده بود نداد. یعنی کاملا با انگلیس و آمریکا هماهنگ بودند تا بنیه تولیدی در ایران شکل نگیرد. این در حالی بود که مصدق به دنبال تنش آفرینی نبود و معتقد بود اگر تشنج آفرینی و بهانه دهی های مشکوک به خارجی ها کنار گذاشته شود می توان به رشد اقتصادی رسید. همچنان کهه ژاپن و کره توانستند از این بحران سربلند بیرون بیاید.
دولت مصدق در همان زمان کوتاه ظرفیت های بالایی در اقتصاد ایجاد کرد و جالب است که بعد از کودتا برای این که تمام دستاوردهای دوران دولت ملی را در زمینه شکل گیری صنعت ملی از بین ببرند دقیقا همان کاری را کردند که روس ها در ترکمنچای کرده بودند یعنی کاهش حقوق گمرکی و سود بازرگانی واردات از روسیه احمد سیف در کتابی که عرض کردم نشان داده است که خودشان چه دامپینگ های وحشتناکی می کردند برای این که اگر احیانا تولید کننده ایرانی هنوز بود به زانو دربیاورند.
رییس موسسه دین و اقتصاد در ادامه سخنان خود در نشستی که به منظور 28 مرداد برگزار شده بود گفت: نکته بسیار حیاتی دیگری که در تجربه دکتر مصدق وجود دارد پرهیز از شوک درمانی است. مرحوم رضا قلی مستنداتی را به من نشان دادند که دکتر مصدق به اطرافیانش گفته بود هر کسی که ما را ترغیب می کند به هر بهانه ای حکومت دستش را به روی مردمش دراز کند این را به عنوان یک حرکت مشکوک می دانست چون فکر می کرد اگر ایران بخواهد از این مسیر سخت عبور کند حتما باید پشتیبانی مردم را داشته باشد.
ریچارد نفیو در کتاب هنر تحریم ها می گوید ما باید درد ناشی از تحریم را در پایین ترین لایه های اجتماعی هم تسری بدهیم تا مردم را به حکومتشان سرخورده و بدگمان کنیم. عین این مساله در دوره دکتر مصدق هم بوده است. مارک گازیوروسکی در کتاب “سیاست خارجی آمریکا و شاه” شواهد زیادی در این باره می آورد و می گوید آمریکایی ها معتقد بودند تا وقتی مردم پشتیبان مصدق هستند هیچ کاری نمی توانند بکنند و هدفشان را بدبین کردن مردم به مصدق قرار می دهند. آنجا با جزئیات اسنادش را نشان می دهد و می گوید استراتژی این بود که رهبران مذهبی ایران را از مصدق با وجود درستکاری و پرهیزکاری اش بترسانند.
گازیوروسکی می گوید استراتژی آنها این بود این تصور را در مذهبی ها دامن بزنند که اگر مصدق بماند کمونیست ها همه کاره می شوند بعد می گوید بساطی برپا کردند با پرچم و پلاکارد حزب توده سخیف ترین اهانت ها را به مقدسات دینی می کردند. جز استثناهایی مثل ایت الله بروجردی یا آیت الله طالقانی یا آیت الله بهشتی، بخش اعظم روحانیون ما فریب این دسیسه را خوردند و موضع ضد مصدقی بخش بزرگی از از روحانیون مطرح ما تابع بازی خوردن از این ترفند مشترک آمریکایی ها و انگلیسی ها بود من دلم می خواهد که با ین بهانه بگویم شاید کمتر کسی بداند که اولین بار که شهید بهشتی زندان افتادند به خاطر سخنرانی کوبنده شان در اصفهان در جهت دفاع از دولت مصدق بود. حالا می خواهد عظمت اشخاص را بشناسید این طوری نگاه کنید به مساله.
شهید بهشتی به خاطر مصدق زندانی شد
مومنی در ادامه گفت: در دفاع آیت الله طالقانی از مصدق به اندازه کافی مستندات هست ولی از شهید بهشتی عمدتا ما که توفیق جلسات خصوصی داشتیم را می توانیم بگوییم که مثلا چه چیزهایی از ایشان شنیدیم و چه دقت ها و ذکاوت های کم نظیری. بنابراین حتی در میان نخبگان روحانیت این بازی را خوردند و صف خودشان را از طریق خودشان صف بخشی از مردم را از جریان توسعه خواه و ضداستبدادی و ضداستعماری مصدق جدا کردند. بنابراین من می خواهم خدمتتان عرض کنم که بزرگترین درس کودتا این است که اگر حکومتی بخواهد در برابر حمله نظامی خارجی ها، کودتای خارجی ها و تحریم های خارجی ها دوام بیاورد از نظر سیاسی و اجتماعی و تلطیف روابط با مردم و از نظر اقتصادی اهتمام بر ارتقای بنیه تولید ملی است.
توصیه های معمار تحریم های ایران برای اثربخشی تحریم ها
به کتاب ریچارد نفیو توجه کنید آنجا گوید ما باید حکومت ایران را ترغیب کنیم به سمت سیاست های تورم زا و اشتغال زدا. بعد نکات جزئی را در این زمینه ذکر می کند که چطور ترکیب سیاست های تورم زا و اشتغال زدا مردم و جوانان و به ویژه تحصیل کردگان را از حکومت سرخورده و مایوس می کند و بعد می شود هر امتیازی بخواهی از آن حکومت بگیریم.
من می گویم تجربه مصدق را به عنوان آنچه که تاریخ می گوید و تجربه عهدنامه گلستان و ترکمنچای و قبلی ها و بعدی ها را بخوانید و کتاب هنر تحریم های ریچارد نفیو را بخوانید که همین الان هم همین کار را می کنند. و من یک بار با حکومت گران گرامی گفتم به هر دلیلی اگر شما می خواهید حرف کارشناسان داخلی را بی اعتنایی کنید حداقل بروید شیوه لقمان حکیم را در پیش بگیرید اینهایی که عریان می گویند از چه کانالی می خواهند شما را مجبور کنند که مطامع آنها را در دستور کار قرار دهید.
هر چییزی که آنها گفتند باید به این سمت بکشانیم شما خط قرمز اعلام کنید. شما که خدا را شکر بلدید تند تند خط قرمز معرفی کنید این که ما اراده کنیم که حتما در برابر مطامع آنها ایستادگی کنیم و اجازه ندهیم آن سیاست هایی که می گویند در بر دارنده منافع آنهاست در ایران اجرا شود .
او در پایان گفت: اگر بتوانیم از این تجربه های خیلی خارق العاده درس بگیریم آن گاه می توانیم از موضع یک دولت توسعه خواه دارای قدرت چانه زنی در نظام بین المللی وارد شویم اگر کسانی مثلا ژست های رادیکال مثل آخوندهای تندرویی که ماجرای جنگ های ایران و روس را با شعارهای پوچ و توخالی به سر ایران آوردند کسانی هم هستند که همان ژست ها را می گیرند و ظاهرشان خیلی تند و ضدامپریالیسستی است اما عملا ما را درگیر تشنج های پرهزینه ای می کنند که جز سرخوردگی و فلاکت مردم و دست نشانده شدن حکومت عاقبتی ندارد.