در کشورهای با تورم بالا، این دولتها هستند که برنده هستند و به دلیل کسری بودجه خود و استقراض کردن، تورم میسازند و هزینه این تورم را مردم میپردازند که به آن مالیات تورمی گفته میشود.
به گزارش همشهریآنلاین، چگونه ممکن است که دولت با ایجاد تورم از شهروندان خود مالیات بگیرد؟ وقتی دخل و خرج دولت نخواند ناچار میشود که به بانک مرکزی پناه ببرد و وقتی این بانک برای پرداخت هزینههای دولت، پول بدون پشتوانه چاپ میکند، نتیجهاش تورمسازی است و هزینه این پول چاپ کردن بیحساب را مردم با تورم بالا میپردازند.
از سوی دیگر تورم بالا باعث افت ارزش پسانداز شهروندان و کاهش قدرت خرید آنها میشود و این سیکل معیوب در اقتصاد را مالیات تورمی میدانند.
به طور مثال فرض کنید که شما ۱۰۰ میلیون تومان نزد بانک سپردهگذاری میکند و سود ۲۰ درصد میگیرد حال آنکه تورم بالای ۴۰ درصد است. با یک حساب و کتاب ساده، شما ۲۰ درصد قدرت خرید کم شده یا ارزش پساندازتان افت کرده است.
البته این مالیات بر تورم به صورت یکسان از همه گرفته نمیشود و بیشتر افراد با درآمد کمتر و متوسط که پساندازشان زیاد نیست و نمیتوانند آن با صرف خرید کالاهایی بادوام کنند و یا جرات ریسک کردن ندارند، بیشتر متضرر میشوند در حالی که افراد دارای پسانداز زیاد یا ریسک بالاتر ممکن است به جای سپرده کردن پولشان نزد بانک، اقدام به خرید کالاهایی چون ارز و طلا و خودرو کنند و در یک بازه زمانی میانمدت سود به مراتب بالاتر از نرخ تورم را کسب کنند.
حال سوال این است که مالیات از تورم گرفتن بهتر است یا مالیات بر تورم بستن؟ پاسخ این است که اگر دولتها به درستی سیاستگذاری کنند و بتوانند نرخ تورم را تکرقمی نگه دارند، دیگر مالیات تورمی مفهوم خود را از دست میدهد و به جای آن دولت میتواند از تورمسازان مالیات بگیرد و اساسا سوداگری در بازارهای با نوسان شدید قیمت نظیر ارز و طلا یا خودرو توجیه ندارد.
در تورم بالا، سیاستمداران جرات اصلاح و تحول بنیادین در اقتصاد را ندارد چرا که ممکن است با ریسک کاهش محبوبیت مواجه شوند و نتیجه استمرار این وضعیت، هم به ضرر مردم و هم دولت خواهد بود.
یادمان باشد که در تورم بالا، هرچند مالیات نانوشته از مردم گرفته میشود آنهم نه به صورت عادلانه، اما یک انحراف جدی در بازارها و کل اقتصاد ایجاد میشود و همه به جای افزایش بهرهوری و کارایی دنبال سوداگری و رانت هستند و اقتصاد رفتاری را با کژمنشی مواجه میسازد و سوال همه این میشود که چه بخریم یا چه میشود؟ به واقع همه نگران هستند و این نگرانی یعنی عدم ثبات در اقتصاد و خاکستری شدن فضای کسب و کارها تا جایی که مالیاتستانی هم به عنوان یک سیاست صحیح ایجاد عدالت در جامعه هم کارامدی و اثرگذاریاش را در برابر تورم از دست میدهد.