سرآمد اخبار
سیف‌الله یزدانی
آموزشآموزش و پرورشاجتماعی

یزدانی: آموزش های عمومی باید حداکثر تا 15 سالگی باشد

اشاره: در مورد مشکلات آموزشی کشور و ریشه یابی علت مغایرت بین بازار کار و تحصیلات کلاسیک ، این بار به سراغ مدیر مسئول روزنامه عصر اقتصاد رفتیم که در سوابق خود تدریس و برنامه ریزی آموزشی را هم دارد.

نگاه وی به مسایل خاصی در مبحث آموزش است که به سادگی بیان می کند و تاکید دارد که روی محورهایی که مطرح میکند باید متخصصان برنامه ریزی اموزشی کار علمی بکنند.

وی تاکید بر این دارد که دروس خواندنی و نوشتنی برای تربیت نیروی کار امد پاسخگو نیست ، اما این تغییر و تحول نیاز بخه شجاعت و نو اوری دارد که در پیشنه اموزشی کشور هم وجود داشته است.

سیف الله یزدانی، روزنامه نگار پیشکسوت و مدیر مسئول روزنامه عصر اقتصاد در خصوص سیستم آموزش و پرورش کشور گفت: در دولت دهم اتفاقی افتاد که کلا به ما نشان داد مدرک گرایی به طور خیلی افراطی در کشور ما دنبال می شود، به طوری که یک وزیر و چند مقام مسئول در این زمینه مورد خطاب و عتاب قرار گرفتند و وزیر هم استیضاح و عزل شد.

یزدانی ادامه داد: در این مورد همین حالا هم مدارک علمی افراد زیادی زیر سوال است و حتی داستان بورسیه ها هم ریشه در چنین گرایش هایی داشت. اما در حال حاضر سوال این است که آیا این نقیصه مربوط به چند نفر یا چندصد نفر می شود، یا اینکه این موضوع در واقع یک نارسایی فرهنگی جدی در کشور ما است. به نظر نمی رسد که مقصر اول یا تنها مقصر اول سیستم آموزشی کشور باشد و علامت های زیادی در جامعه وجود دارد که تحصیل را پیش نیاز اشتغال نمی دانند.

وی با تاکید بر ضرورت ایجاد برنامه بلند مدت برای شناسایی مهارت های جوانان کشور بیان کرد: به نظر من این ضعف در برنامه های آموزشی ما غیر قابل انکار است و ما سوالات زیادی را در سیستم آموزشی بی جواب داریم. شاید اولین و اصلی ترین سوال ما این باشد که تصور برنامه ریزان آموزشی کشور از توانایی های یک جوان 18 ساله چیست؟ آیا آن ها می دانند که یک جوان 18 ساله که دوران دانش آموزی را سپری کرده باشد، از چه توانایی های فکری-مهارتی باید برخوردار باشد؟ مرحوم جلال آل احمد در کتاب بلبشوی کتاب های درسی ایران نکاتی را مورد تاکید قرار می دهد که بعد از گذشت قریب به نیم قرن هنوز هم آن اشکالات و ایرادات باقی است.

جرات نداریم انقلاب آموزشی منطقی راه بیاندازیم

یزدانی با اشاره به چارچوب های دروس کلاس اول ابتدایی یادآور شد: در رژیم گذشته تهیه کتاب های درسی به یک موسسه تحت لیسانس آمریکا سپرده شده بود به نام “انتشارات فرانکلین” و آنها در اواخر دهه 30 یک انسانی را برای اوایل دهه 50 در نظر می گرفتند و برای رسیدن به آن انسان مطلوب خود، محتوای کتاب های درسی را سال به سال تنظیم می کردند.

خنده دار است اگر بگوییم چارچوب های درس های کلاس اول ابتدایی ما در دهه 90 هجری شمسی و در دوران شتاب تاریخ و انقلاب دانایی و همچنین گسترش دسترسی همه سنین به مجموعه ای از اطلاعات مثبت و منفی، دقیقا همان قالب 56 سال قبل را دارد. سوال من این است، آیا انسان 1410 باید همان توانایی ها و مهارت ها را داشته باشد که در سال 1350 با دستپخت های انتشارات فرانکلین به دست می یابد؟

وی افزود: طبیعتا دوره آموزش عمومی بر این اساس تنظیم می شود که کل آحاد جامعه یک سطح حداقلی سواد و علوم را برای زندگی عادی در جامعه داشته باشند و نمی توانیم به غیر از مدارس تخصصی از آموزش و پرورش انتظار داشته باشیم که در پایان دوره آموزش، متخصص تحویل ما بدهد. اما این انتظار را داریم که در پایان این دوره ها جوانان را به حدی رسانده باشد که قدرت ورود به آموزش های تخصصی مختلف را پیدا کند.

این روزنامه نگار پیشکسوت در پاسخ به این که آیا بازار کار کشور باید تنها برای دانش آموختگان با مدارک تحصیلی بالا شرایط شغلی مناسب داشته باشد، گفت: دقیقا همین موضوع سوال من است. ما می گوییم دوره دانش آموزی اعم از دبستان و دبیرستان، حداقل توانمندی های علمی و سوادی را فراهم کند و اگر فرد دنبال اشتغال است باید دوره تخصصی را بگذراند. به همین دلیل دوره آموزش های عمومی می تواند حداکثر 9 الی 10 سال باشد و حتی من معتقدم کمتر؛ مثلا دانش آموز در 15 سالگی باید کلیه آموزش های عمومی در جامعه را یاد گرفته باشد و بعد از آن وارد حوزه های تخصصی شود.

وی با بیان اینکه “بسیاری از جوانان برای نرفتن به سربازی در کنکور شرکت می کنند” تصریح کرد: ما در یک سری قالب ها مانند موضوع سربازی اسیریم؛ در پایان 18 سالگی رفتن به سربازی را گذاشته اند و تعدادی از جوانان به این دلیل در کنکور شرکت می کنند که سربازی نروند. این موضوع به صورت یک قالب درآمده و کسی هم جرات تغییر آن را ندارد. از این قالب ها بسیار داریم مانند سیستم درس و نمره؛ در سیستم آموزشی پیشین ما که در حوزه های علمیه یک آثاری از آن را دارد، اصلا بحث درس و نمره مطرح نیست و توانمندی های فرد در پایان یک دوره آموزشی سنجیده می شود.

ما اکنون با ترس و لرز تا کلاس دوم یا سوم ابتدایی به آن تن داده ایم و جرات نداریم جلوتر از این برویم و در همان مقاطع هم این موضوع سال به سال است. اگر بخواهیم این موضوع را عوض کنیم باید در سیستم استخدام، سیستم ادامه تحصیل و سیستم آموزش اجتماعی خود بازتعریف داشته باشیم.

تحقیق در کشور امری گلخانه ای است

یزدانی اذعان داشت: ما جرات نداریم انقلاب آموزشی منطقی راه بیاندازیم و در مدارسمان سیستم پرورشی و تربیتی مثل یک نمایش است که یک ساعت در هفته، دو ساعت در هفته یا سه ساعت در هفته برگزار می شود؛ اما در عوض در شهرهای بزرگی مانند تهران حدود 50 ساعت در هفته وقت دانش آموز را می گیریم که به کجا برسیم. دانش آموز برود درس هایی را بخواند، روی آن فکر کند، مشق بنویسد، امتحان بدهد و در نهایت به دوره بعدی برود.

وی با اشاره به نحوه آموزش های اشتباه در سیستم آموزشی کشور گفت: یکی از دوستان من تعریف می کرد که فرزندش در استرلیا به آموزش چهار جهت اصلی رسیده بود که آن را سر کلاس آموزش نداده بودند؛ بلکه گفته اند از خانه که به مدرسه می آیید نقشه منزل تا مدرسه را با رعایت چهار جهت بکشید. اما در کشور ما دیده شده که دانشجویی یاد نگرفته از یک لغتنامه درست استفاده کند و نمی تواند لغتی را در فرهنگ لغت پیدا کند. دیگر امور آزمایشی که در حد صرف وقت است.

مدیر مسئول روزنامه عصراقتصاد در خصوص نمره انضباط دانش آموزان اظهار داشت: سوال من این است که مگر دانش آموزان انضباط را آموزش می بینند که به آن ها نمره داده می شود؟ بخش زیادی از نمراتی که برای انضباط قائل می شوند، محصول توجه یا بی توجهی والدین است و به کودک ربطی ندارد. معلم های پرورشی در این مدارس تبدیل به نیروهای ترسناک شده اند و جایی که باید با روح، مهارت ها، اخلاق و … دانش آموز کار کنند، نگرانند که علیه آن ها گزارشی تهیه شود و پرورشی تائیدشان نکند.

یزدانی در پاسخ به این که چرا نباید معلم های آموزش و پرورش کشور، دروس را به طور کامل آموزش دهند تا دانش آموز مجبور به پرداخت پول به معلمی دیگر و یادگیری آن درس خارج از مدرسه شود، بیان کرد: اصلا این سوال پیش می آید که چرا دانش آموز باید آن درس را یاد بگیرد؟ امتحان می گیرند که به مقاطع بالاتر برود و به همان مدرک برسد. تمام این موارد پیش نیاز همان فرض اولیه غلط است.

شما از درس صحبت می کنید و من می خواستم بگویم که نظام آموزش اشتباه است، دانش آموز باید دو ساعت در روز به کتاب خواندن مشغول باشد و باقی وقتش را باید در آزمایشگاه، محیط ورزشی و محیط های اجتماعی بگذارند تا زندگی را یاد بگیرد، البته با مربیانی که عاشق باشند نه مربی که نگران از خانه بیرون می آید و شرمنده به خانه بر می گردد.

وی ادامه داد: من می گویم نمره انشا را باید به دفتر علوم دانش آموز داد تا یاد بگیرد علم را بنویسد. کتاب های شعر و متن های ادبی و رمان که بسیار است. اکنون 80 درصد کتاب های علمی ما ترجمه است و تالیف نیست. چون فارغ التحصیلان، دانشجویان و تحصیل کرده های این کشور نمی توانند تحقیقات خوب انجام دهند و خوب بنویسند و باید شرایط اینکار فراهم کنند.

یزدانی با اشاره به گلخانه ای بودن امر تحقیق در کشور گفت: اگر می بینید ما دست آوردهای علمی عجیبی داریم و در دنیا در بسیاری از موارد پیشرفته ایم، این را باور کنید که همه این ها گلخانه ای است. چند آزمایشگاه و مرکز تحقیقاتی توسط دولت و نیروهای نظامی و نیروهای تحقیقاتی ایجاد شده که تعداد محدودی با هزینه های دولتی می توانند در آن کارهای تحقیقاتی انجام دهند؟ تحقیق در این مملکت جریان عمومی نبوده و گلخانه ای است. ما رتبه های بسیاری را داریم که حمایت خاص شده اند، اما به لفظ دقیق کلمه گلخانه ای است. این جا پایتخت است اما کودکانش از اینکه بره ای در آغوش بگیرند می ترسند و با طبیعت سازگاری ندارد و تنها چیزی که به آن افتخار می کنیم این است که فرزندمان می تواند با اینترنت کار کند.

وی در پاسخ به اینکه چرا سیستم آموزشی کشور باید به گونه ای باشد که معلم تاریخ را برای پر کردن ساعات کاری به کلاس ریاضی بفرستند تا درس بدهد، در حالی که معلم تاریخ چیزی از آموزش ریاضی نمی داند، اظهار داشت: این موضوع درست است. وقتی معلم در این مملکت باید با حداقل دستمزد بسازد و آن حداقل دستمزد را نیز به جای کیفیت به کمیت ساعتی اش میدهند نتیجه اش همین می شود.

مدیر مسئول روزنامه عصراقتصاد در پاسخ به اینکه چرا وزارت علوم ما نباید نیروهایی تربیت کند که با بازار کار همخوانی داشته باشند، و همچنین چرا کنکور باید الزامی باشد، تصریح کرد: در تمام دنیا دانشگاه های رسمی مسئول علوم نظری یا آزمایشگاهی اند. در بازار کار کشور آلمان بعد از اینکه کسی فارغ التحصیل می شود، 6 ماه دوره خاص کارورزی می گذارند که مستعد ورود به بازار کار می شود. زمانی که در جامعه ما مدرک داشتن یعنی هویت داشتن و مدرک پیش نیاز اشتغال است، چنین می شود.
ما 80 میلیون جمعیت داریم و نرخ امید به زندگی مان هم حدود 80 سال است؛ یعنی برای هر سال یک میلیون جمعیت داریم (به صورت میانگین و تقریبی می گویم)، فرض کنیم یک میلیون رسیده اند به 18 سالگی و تعدادی هم که سال گذشته قبول نشده اند که از این تعداد یک میلیون و 300 هزار نفر می خواهند پزشک و مهندس و … بشوند و تعداد معدودی به رشته های خاص گرایش دارند. تمام این افراد را باید گزینش کنند و کنکور یک روش گزینش شده است، به دلیل اینکه ما از ابتدا بد شروع کرده ایم. هرسال یک میلیون نفر را به مدرک دیپلم می رسانیم و همه هم می خواهند در رشته های خوب قبول شوند.

ضرورت تبعیت از مسائل بومی و منطقه ای در آموزش

یزدانی در خصوص عدم وجود شغل مناسب برای فارغ التحصیلان با مدرک دیپلم اظهار داشت: وقتی با دیپلم یک نفر نمی تواند شغلی پیدا کند که حقوقی معادل یک مهندس داشته باشد طبیعی است که سراغ مدرک گرایی می رود. شغل های آزاد جز برنامه ریزی ها محسوب نمی شوند اما شغل هایی که تابع طبقه بندی مشاغل هستند، هیچ دیپلمه ای در سیستم طبقه بندی مشاغل، حقوق یک تازه وارد با تصیلات دانشگاهی را نمی گیرد. می خواهم بگویم ما آن شهامت را نداریم که این ترکیب را به هم بریزیم و برای مهارت به اندازه سواد مدرسه ای ارزش قائل نیستیم.
مثلا در هندوستان عده ای کارشناس چایی یا برنج هستند و لزوما تحصیلات دانشگاهی هم ندارند و به طور تجربی سر مزرعه با کارگاه های شالیکوبی و مغازه های فروش  یاد گرفته اند، 6 ماه دوره می بینند و در آخر مدرک رسمی به آن ها می دهند که کارشناس می شوند؛ کارشناسی در حد یک لیسانس و شاید بالاتر که از مزایای آن استفاده می کنند.

وی با تاکید بر لزوم مدرک دادن به مهارت افراد بیان کرد: من با مسئولان مختلفی که در تماسم می گویم که به این مهارت ها مدرک بدهند. اشکالی ندارد که کسی در کار مکانیکی خبره باشد اما 6 کلاس سواد داشته باشد. باید برای این افراد هم دوره های آموزشی گذاشت و بعد از آن استادکارها از این افراد تست مهار می گیرند که آیا این فرد مکانیک خبره ای هست یا خیر.

این موضوع که جوانان خود را ملزم می دانند به اخذ مدرک یک نقص در سیستم آموزشی ما محسوب می شود. چندین و چند روش دانشگاهی را هم مانند آموزش فنی و حرفه ای، دانشگاه های علمی-کاربردی، دانشگاه های پیام نور و آموزش های بلند مدت و کوتاه مدت راه انداخته اند. اما این موارد واقعا جریان جذابی را برای جامعه فراهم نکرده اند.

یزدانی در ادامه اظهار داشت: در دوره دوم دبیرستان وقتی می گویند فرزند شما باید به رشته کار و دانش برود به والدین بر می خورد و گمان می کنند که آن ها می خواهند فرزندشان را از زندگی ساقط کنند که اگر به انتهای ماجرا نگاه کنیم می بینیم همین اتفاق هم می افتد. چرا که همان قدر که دست دانش آموز رشته ریاضی در انتخاب رشته دانشگاهی باز است، در رشته کار و دانش نیست.

وی در پاسخ به اینکه آیا لازم است آموزش کشور به سمت بومی گرایی برود، گفت: کاملا درست است. یعنی فردی که در بندرعباس به شغل مکانیکی مشغول است با کسی که در یزد مکانیکی می کند با عوارض یکسانی روبه رو نیست. اگر فردی در ترکیه یا آمریکا تحصیلات پزشکی کرده و می خواهد در ایران کار کند، حتما باید دوره تطبیقی یکساله را زیر نظر وزارت بهداشت بگذارند تا اجازه طبابت بگیرد، چون زبان مردم ، نوع بیماری ها و مسایلی از این دست  و حتی شناخت داروهای تولید داخل ، این ضرورت را پیش می آورد.

اما در مورد علوم دیگر چنین نیست. البته به طور روزمره این اتفاق پیش می آید؛ مثلا اگر ماشینی در اهواز خراب شود، مکانیک آن جا می داند کدام قطعه مشکل پیدا کرده است اما اگر همان مکانیک در تهران باشد نمی داند بر اساس شرایط آب و هوایی و گرد و غبار کدام قطعه ماشین از کار افتاده است. این فرد در اهواز موفق است چون شرایط بومی را تجربه کرده است. متاسفانه در آموزش تربیتی و مهارتی ما از مسائل بومی و منطقه ای تبعیت نمی شود.

حتی نحوه صحیح درس خواندن را آموزش نمی دهند

وی در پاسخ به این که آیا نیاز است کارگروهی متشکل از چند نفر تشکیل شود که هم معلمین باشند و هم افراد متخصص، تا سیاست های آموزشی را باز نگری کنند، گفت: از این قبیل کارگروه ها در شورای عالی انقلاب فرهنگی و آموزش و پرورش داریم. این کارگروه ها باید درست هدایت شوند. متاسفانه می بینیم که این مسائل بدون توجه مانده اند و مسائل دیگری اصالت پیدا کرده اند مانند همان موضوعی که گفتند کودکان باید در مورد برخی مسائل اطلاعات داشته باشند. ما حتی برای همین سیستم نامطلوب آموزشی که داریم به هیچ کودکی نحوه صحیح درس خواندن را هم آموزش نمی دهیم و آموزش نحوه درس خواندن توسط والدین و سلیقه ای شده است.

این روزنامه نگار خاطرنشان کرد: حتی نمره دادن به کاردستی ها هم براساس میزان توانایی مالی والدین  آن کودک شده است. مثلا دانش آموزی با بهترین متریال ها کاردستی درست می کند و دانش آموز دیگر چون وسع مالی ندارد کاردستی با حداقل امکانات درست می کند و نمره خوبی نمی گیرد. حتی توجه معلم به کودکی که با لباس خوب و مرتب می آید بیشتر است تا کودکی که با لباس معمولی بدون اتو است. همه این موارد در قالب روش غلط آموزشی کشور است. حتی دروس تاریخ و جغرافیایی هم هویت ایجاد نمی کند. آیا فرزندان ما تفاوت زاینده رود و زرینه رود را می دانند؟

این دروس را برای چه انتخاب کرده اند و به چه درد دانش آموزان می خورد؟

اما اگر ساعت های کاریشان را کم کنند و به آن ها امور تحقیقاتی را واگذار کنند، مسائل در خاطرش می ماند. اکنون هرآنچه در دوران آموزشی به دانش آموزان آموزش داده می شود، خواندن و نوشتن و تیک زدن است.

یزدانی در خصوص رابطه بین آموزش و کار گفت: بین آموزش و بازار کار رابطه ای وجود ندارد و یک سری مواردی را تعریف کردیم که سوری است. حداقل در همین روزنامه که من هستم، دانشجوهای بسیاری آمده اند که دوره کارورزیشان را امضا کنم تا به استاد نشان دهند که این دوره را گذرانده اند و نمره بگیرند. 80 درصد کاروزی ها صوری است.

وی در پایان گفت: اساسی ترین بحث من سر این است که آموزش پرورش ما و آموزش عالی ما انسان هدف خود و راه رسیدن به آن انسان هدف را مشخص کند و همچنین در این زمینه رابطه بین محیط های مختلف یک جوان و نوجوان و کودک را مشخص کند؛ یعنی محیط اجتماعی، خانواده و مدرسه.

اخبار مرتبط

خرید تضمینی گندم به ۱۱ میلیون تن رسید

میلاد جانه

۸۹ کیلوگرم شمش طلا در حراج مرکز مبادله معامله شد

میلاد جانه

عسل به نیم میلیون تومان نزدیک شد |جدیدترین قیمت ها را ببینید

میلاد جانه

بورس نیمه‌تعطیل است!/ نمی‌توان درباره بازگشت روند بازار صحبت کرد

میلاد جانه

مصرف گاز در پاییز رکورد زد | درخواست وزارت نفت از مردم

میلاد جانه

بورس بالاخره سبز شد / هشدار جدی به ۲ خودروساز بورسی!

میلاد جانه

دیدگاهتان را بنویسید