میگویند اگر پای آمریکاییها به اینجا باز شود هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری میکنند! حتی برخی هم می گویند از این هم بیشتر! در شرایطی که آمریکا پیه سیاست گذاری تجاری حمایتگرای افراطی را به تنش مالیده و می گوید هر کسی میخواهد با من کار کند، باید بیاید داخل آمریکا سرمایه گذاری کند، و خودش اکنون بزرگترین متقاضی سرمایه خارجی شده، عده ای می گویند فقط برای ایران که کل اندازه تولید ناخالص ملی اش مثلا بین یک، هشتادم تولید ناخالص ملی آمریکا است، آمریکا هزار میلیارد دلار کنار گذاشته است. اگر ما جامعه علمی مساله محورتری داشتیم؛ به 10 شکل این وضوع را به بحث می گذاشت. خدا می داند چه خبر است که این گونه آمریکا را برای ما منجی جلوه می دهند.
گروه اقتصادی: دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان، با بیان اینکه در سازمان برنامه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد گزارشهایی وجود دارد که می گوید در اثر شوک درمانی برخی حکومتگرانی که کاسبی شخصی دارند و فاسدند، بهره مند می شوند، اما آسیب هایی که به توان مالی حکومت وارد می شود، از آسیب هایی که به توان مالی خانوارها و بنگاه های تولیدی وارد می شود بیشتر است، اظهارداشت: در مناسبات شوک درمانی ما با سیطره نهادهای بهرهکش به جای سیطره نهادهای مشوق خلاقیت و تولید روبرو هستیم. وقتی چنین سیطره ای وجود دارد، راه حل های موردی، جزئی و انتزاعی دیگر کار نمیکنند و ما به یک بازآرایی سیستمی در ساختار نهادی نیازمندیم.
بارها تجربه کردید، با این همه تجربه، نفهمیدن آثار و عوارض شوک درمانی بسیار سختتر از فهمیدن آن است. این وضعیت در واقع منعکس کننده این است که شوک، نظام تصمیمگیریهای اساسی را در ایران با فلج اندیشه ای روبرو کرده است.
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد تمام اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در نشست ویژه برنامه روز جهانی کارگر و در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سخن می گفت، ضمن ابراز امیدواری نسبت به اینکه با بررسی های کارشناسی مسائل ایران، و با یک اراده جدی قادر باشیم ازانواع فاجعه های با منشا داخلی و خارجی علیه انسانها در کشورمان جلوگیری کنیم، خاطرنشان کرد: در اقتصاد سیاسی، اشتغال یک متغیر سیستمی است و حداقل از پنج زاویه، درباره معنا و دلالتهای سیستمی بودن متغیر اشتغال بحثهای بسیار قابل اعتنایی وجود دارد. یکی از آن پنج جنبه این است که تصویر بازار کار یک کشور، مانند آیینه ای است که می توانید کل مناسبات حیات جمعی را از درون آن نگاه کنید.
منافع اقلیت بسیار ناچیز، به عنوان مسائل ملی جا زده می شود
وی افزود: با کمال تاسف به علت اینکه در کادر مناسبات اقتصاد سیاسی رانتی، بقای این مناسبات به دستکاری واقعیت، پنهانکاری و تکیه بر فریب و دادن آدرسهای غلط است، جامعه ما به ندرت قادر می شود روی مسائل اصلی و اساسی اش متمرکز شود و ما دائما شاهد این هستیم مسائلی که تقریبا منافع اقلیت بسیار ناچیز را پوشش می دهد، به عنوان مسائل ملی جا زده می شود و درباره مسائل به معنای دقیق کلمه ملی، تقریبا حرفی شنیده نمیشود.
آنچه که جامعه ایران را رو به زوال می برد، سقوط بی سروصدای کیفیت اشتغال است
این اقتصاددان با بیان اینکه ما به ارائه تصویرهای چند لایه از اوضاع و احوال بازار کار، ارائه تحلیل های هرچه عمیق تر از چرایی و چگونگی شکل گیری مناسباتی که کل حیات جمعی ما را به قهقرا و زوال میکشاند و تمرکز بر راه حلها و تجویزهایی که می تواند گره گشای ما باید نیاز داریم، گفت: اساس ماجرا در مسیر نجات ایران این است که ما سازوکارهای پیدا کنیم که هم در سطح حکومت و هم در سطح جامعه، کیفیت اشتغال بیش از کمیت آن مورد توجه قرار گیرد. آنچه که جامعه ایران را رو به زوال می برد، سقوط بی سروصدای کیفیت اشتغال در کشور است و همه آثار تلخ و نگران کنندهای که از نظر اجتماعی و اقتصادی مطرح می شود، بازتاب سقوط کیفیت اشتغال است.
مومنی ضمن تاکید بر اینکه از جامعه علمی کشور باید استمداد می کنیم که ابتدا مقام و منزلت اشتغال را روشن و سپس بر روی نقش ابر تعیین کننده کیفیت اشتغال پافشاری کنند، به کتاب منتشر شده با عنوان « مرگ های از سر ناامیدی و آینده سرمایهداری» اشاره کرد و افزود: وقتی ترجمه این کتاب تمام شد، من به واسطه عهدی که خودم دارم اگر در ترجمه کتابی مشارکت میکنم، مقید هستم به اینکه در مقدمه آن پیام های اصلی کتاب را در کادری که اگر نویسنده ایرانی بود و متناسب با نیازهای سطح توسعه ایران کتاب می نوشت را مورد توجه قرار دهم. نوشتن مقدمه حدود ۱۸ ماه طول کشید و تصورم این بود که میارزد که این کتاب با ۱۸ ماه تاخیر چاپ شود، اما آن پیام را درست منتقل کند.
سه گونه مرگ که در اثر سقوط کیفیت اشتغال جهش یافت
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد توضیح داد: پیامهای اصلی این کتاب، این بود که به دلایل گوناگونی آمریکایی ها در دوره ای تصور میکردند که منافعشان در این است که اشتغال با کیفیت صنعتی را به عهده دیگران بگذارند و خودشان به اشتغال پر منفعت و البته به غایت نابرابرساز خدماتی متکی شوند. این کتاب ضمن ارزیابی این پدیده، نشان می دهد وقتی اشتغال غیرمولد شد سه گونه مرگ یک باره با جهش بزرگ در آمریکا خود را به رخ کشید؛ «مرگ از فرط مصرف مواد مخدر»، «مرگ از فرط مصرف مشروبات الکلی» و «مرگ از فرط گرایش به خودکشی». آنها ریشه این سه نوع مرگ جهش یافته را در سقوط کیفیت اشتغال نشان دادند. وقتی یک اقتصادی که نوک پیکان پیشرفت های علمی – فنی قرار دارد، و بیش از ۱۵۰ سال است که از مرحله تولید انبوه عبور کرده، با یک خطای کلیدی، یعنی حساسیت زدایی از کیفیت اشتغال با چنین مرگهایی روبرو می شود، روشن است که در جامعه ما چه پیامدهایی به بار می آید.
مومنی با اشاره به دیدگاه «پیتر دراکر» مبنی بر اینکه پیش بینی مارکس تحقق نیافت به این دلیل که بحران انقلاب بهرهوری جهشی در سهم نیروی کار ایجاد کرد که این جهش باعث شد که بازی اقتصادی بازی برد – برد شکل گرفت و به جای اینکه مناسبات مبتنی بر ستیز در محیط کار و جامعه وجود داشته باشد وجه غالب مناسبات، مبتنی بر همکاری شد، اضافه کرد: به طور نسبی نیروی کار در آن دورهای که به آن عصر طلایی سرمایهداری می گویند به رفاه تاریخی رسید، در عین حال صاحبان سرمایه هم سود میبردند و دولت هم بالاترین سطح عایدی را از کانال مالیاتگیریهای شرافتمندانه و توسعه گرا میتوانست داشته باشد. یعنی یک بازی با جمع صفر، این گونه تبدیل به یک بازی برد – برد شد.
در ایران مناسباتی را تجربه میکنیم که در آن اساس خلق ارزش، روی رانت و استثمار بنا شده
وی با بیان اینکه ما در ایران مناسباتی را تجربه میکنیم که در آن اساس خلق ارزش، روی رانت و استثمار بنا شده؛ چرا که مناسبات رانتی با شش، هفت نوع کارکرد متفاوت بازی اقتصادی را بازی با جمع صفر می کند و به همین خاطر است که هم با سقوط کیفیت زندگی روبرو می شویم و هم با بیسابقهترین ابعاد تجربه شده تاریخی فساد و نابرابری مواجه هستیم و علیرغم همه ادعاهایی که می شود، روندهای تعمیق وابستگی های ذلت آور به بیرون هم در حال شدت پیدا کردن است، ابراز عقیده کرد: هر کدام از اینها حیاتی ترین مسائل این جامعه است، اما به واسطه اینکه مافیاها از توان رسانهای غیر متعارف و ظرفیتهای بیسابقه به تسخیر درآوردن ساختار قدرت برخوردار هستند، مشاهده میکنید که قاعده گذاری هایی که صورت میگیرد کمترین ارتباط را با منافع اکثریت جمعیت پیدا کرده و بیشترین ارتباط را با منافع اقلیت غیرمولد دارد.
در اثر شوک درمانی برخی حکومتگرانی که کاسبی شخصی دارند و فاسدند، بهره مند می شوند
استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی به گزارش اول آبان 1403مرکز پژوهشهای مجلس درباره اوضاع و احوال اقتصاد ایران در دهه ۱۳۹۰ اشاره کرد و گفت: بیسابقهترین جهشها در اندازه جمعیت فقیر و عمق فقر در ایران در دوره هایی اتفاق افتاده که حکومت صلاح خود را در شوک درمانی دیده است. در سازمان برنامه و بانک مرکزی و وزارت اقتصاد هم گزارشهایی وجود دارد که می گوید در اثر شوک درمانی برخی حکومتگرانی که کاسبی شخصی دارند و فاسدند، بهره مند می شوند، اما آسیب هایی که به توان مالی حکومت وارد می شود و حکومت را دچار افلاس و ورشکستگی مالی می کند، از آسیب هایی که به توان مالی خانوارها و بنگاه های تولیدی وارد می شود بیشتر است. حکومتی که در دستگاه های رسمی اش چنین گزارش هایی منتشر می کند و بعد به طرز غیرمتعارف و جنون آمیزی بر شوک، اصرار و پافشاری داشته باشد فقط در کادر تسخیرشدگی ساختار قدرت قابل توضیح است.
حکومتی که آلوده و معتاد به شوک درمانی باشد به دست خودش از خود حاکمیت زدایی می کند
مومنی با بیان اینکه حکومتی که آلوده و معتاد به شوک درمانی باشد به دست خودش از خود حاکمیت زدایی می کند، به بازار ۵۵ تا ۵۸ درصدی بازار کار غیررسمی در ایران اشاره کرد و گفت: از دریچه اندیشه توسعه، شوک درمانی نیروی محرکه آنومیک کردن همه مناسبات حیات جمعی است، یعنی ماجرا فقط آنومی اجتماعی نیست، آنومی اقتصادی و آنومی سیاسی هم هست. یعنی حکومتی که، نفوذ خود را از بین میبرد.
با یک مشارکت زدایی بسیار وحشتناک از مردم در رقم زدن به سرنوشت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی شان روبرو هستیم
به گفته این اقتصاددان؛ هیچ کشوری در دنیا به توسعه دست پیدا نمیکند، مگر اینکه اول قادر باشد از همه ظرفیتهای انسانی اش برای خلق ارزش کمک بگیرد. شما داده های رسمی سرشماری در دوران تعدیل ساختاری در ایران را نگاه کنید! تقریبا در کل دوره نزدیک به دو، سوم جمعیت در سنین فعالیت در ایران هیچ نقشی در تولید ملی ندارد. یعنی ما با یک مشارکت زدایی بسیار وحشتناک از مردم در رقم زدن به سرنوشت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی شان روبرو هستیم.
مسئولیت پذیری حکومت در امور حاکمیتی در دوره جنگ 2 تا 7 برابر پس از جنگ بوده/ برای یک اقتصاد نفتی شرم آور است که سهم مسئولیت پذیری حکومت در امر آموزش، کمتر از نصف میانگین جهانی باشد
مومنی با اشاره به عدم ارتباط 75 درصدی رشته تحصیلی به شغل افراد و همچنین وضعیت اشتغال پایین زنان و افراد تحصیل کرده، اضافه کرد: از یک سو، از طریق قاعده گذاری در چارچوب مناسبات تسخیر شده، از خود حاکمیت زدایی میکنند و از طرف دیگر با شوک درمانی به اعتبار آسیب پذیری شدیدتر مالیه دولت، دائما از مسئولیت های کلیدی حاکمیتی طفره می روند. به طور متوسط مسئولیت پذیری حکومت در امور حاکمیتی، یعنی در نظم، امنیت، سلامت، آموزش، تغذیه و مسکن در دوره جنگ در ایران بین 2 تا 7 برابر دوره پس از جنگ بوده است. برای یک اقتصاد نفتی شرم آور است که مثلا سهم مسئولیت پذیری حکومت در امر آموزش، کمتر از نصف میانگین جهانی باشد. در سلامت فاجعه سهم پرداخت از جیب بیماران را ببینید! به همین قاعده آن سه نوع مرگ هم در ایران بیداد می کند اما صدایی از آن نمیشنوید. عزیزان گویی دوست دارند مثلا سر خودشان را در برف بکنند و به روی خودشان نیاورند که گزارشهای رسمی who راجع به مصرف سرانه الکل در ایران چه می گوید.
یک جامعه شوک زده هستیم که این شوک کل نظم اجتماعی ما را به سمت فلج شدن می برد
این استاد اقتصاد با بیان اینکه ماجرای خودکشی و مرگ از فرط اعتیاد هم آنقدر شایع است که امکان پنهانکاری اش وجود ندارد، اظهارداشت: ما یک جامعه شوک زده هستیم که این شوک کل نظم اجتماعی ما را به سمت فلج می برد و حیاتیترین و فاجعه بارترین وجه این فلج، این است که امکان مشارکت مردم در سرنوشت اقتصادی شان و اینکه بتوانند با عزت نفس یک زندگی شرافتمندانه را اداره کنند، را به حداقل رسانده است. به هزار و یک دلیل، این روند چشم اندازی جز فروپاشی برای نظم اجتماعی ندارد.
این اقتصاددان با بیان اینکه برای اینکه به سر عقل بیایید حداقل گزارشهایی که خودتان منتشر کردید را بخوانید، یادآورشد: برای اولین بار در گزارش اقتصادی ۱۳۷۳ که سازمان برنامه منتشر کرد، آمده که ما پنج سال شوک نرخ ارز را اجرا کردیم، یافته کلیدی اش این بود که به ازای هر یک واحد درآمدی که حکومت از این طریق به دست می آورد، هزینه های مصرفی اش 3.5 برابر افزایش پیدا می کند. یعنی حکومت در اثر شوک درمانی با آمیزه ناکارآمدی و ابتلا به فساد روبرو می شود. این را که یک حزب رادیکال ننوشته، گزارش رسمی است.
ما را از نفوذ نترسانید، با این شیرین کاریها، راضی به زحمت بیرونی ها نیستید
مومنی ابراز عقیده کرد: آنها که با سیاست شوک درمانی این بساط را برپا کردند، مرتب ما را از پدیده نفوذ میترسانند، باید گفت عزیز من! شما که اینقدر از این شیرین کاری ها بلد هستید، اصلا راضی به زحمت بیرونی ها نیستید! در اقتصاد سیاسی شوک درمانی گفته می شود کسی که دچار عارضه شوک درمانی می شود جهت را از دست می دهد، دست و پا میزند اما نمیفهمد چه می کند. وقتی شما گستره و عمق فقر را به این وضعیت می رسانی، برای سلطه خارجی ها فرش قرمز پهن می کنید. در این کشور این کارها تمامیت ارضی کشور را به چالش می کشد. ما باید چه کار کنیم که عزیزان بفهمند با خودشان و با ما چه می کنند!؟
با این همه تجربه، نفهمیدن آثار و عوارض شوک درمانی بسیار سختتر از فهمیدن آن است /شوک نظام تصمیمگیریهای اساسی را در ایران با فلج اندیشه ای روبرو کرده است
وی با بیان اینکه سند برنامه ای می نویسند که هیچ کدام از لوازم برنامه توسعه بودن را ندارد اما می گویند می خواهیم با آن در یک دوره ۵ ساله، همزمان ۵۵۶ هدف کلی و ۱۵۰۰ استراتژی را دنبال کنیم! عنوان کرد: در مناسبات شوک درمانی ما با سیطره نهادهای بهرهکش به جای سیطره نهادهای مشوق خلاقیت و تولید روبرو هستیم. وقتی چنین سیطره ای وجود دارد، راه حل های موردی، جزئی و انتزاعی دیگر کار نمیکنند و ما به یک بازآرایی سیستمی در ساختار نهادی نیازمندیم. ابعاد این بهرهکشی بر اساس گزارشهای رسمی، تکان دهنده و باورنکردنی است. با این همه تجربه، نفهمیدن آثار و عوارض شوک درمانی بسیار سختتر از فهمیدن آن است؛ چراکه شما صد بار پیامدهایش را تجربه کردید. این وضعیت در واقع منعکس کننده این است که شوک، نظام تصمیمگیریهای اساسی را در ایران با فلج اندیشه ای روبرو کرده است.
مومنی گفت: از دریچه اقتصاد سیاسی،گفته می شود حکومتی که میخواهد باقی بماند به تکیهگاه نیاز دارد. یک تکیهگاه مردم هستند و تکیهگاه دیگر نیروهای بیرونی هستند. اگر شما راه را بر مشارکت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خلاق و مولد جامع بستید، هر ژستی بگیرید و هر ادعایی بکنید تحت سلطه بیرونی ها عمل میکنید. ما گزارشهای رسمی داریم که می گوید در برخی از سالها طی ربع قرن گذشته، ما سالانه ۳۰ میلیارد دلار واردات کالاهای قابل تولید در کشور داشتیم! تازه این شرافتمندانه ترین شیوه هدر دادن دلارهاست. مسیرهای غیر شرافتمندانهتری هم وجود داره که یکی از آنها مثلا چاق کردن بازار ارز قاچاقچی هاست که روزمره انجام می شود.
به ازای هر یک میلیارد دلار واردات کالاهای ساخته شده قابل تولید در کشور بین ۲۵ هزار تا صد هزار فرصت شغلی از بین میرود /یک باره برای ما آمریکا را کعبه آمال می کنند!
این استاد اقتصاد با تاکید بر اینکه باید ارتقاء بنیه تولید فناورانه و استراتژی بسط فرصتهای شغلی مولد به عنوان هدف سیاستگذاری ها قرار گیرد، گفت: وقتی ۳۰ میلیارد دلار واردات کالاهای قابل تولید در کشور میکنید، برآوردهای کارشناسی خیلی جدی وجود دارد که می گویند به ازای هر یک میلیارد دلار واردات کالاهای ساخته شده قابل تولید در کشور بین ۲۵ هزار تا صد هزار فرصت شغلی از بین میرود. به دست خودتان سرخوردگی ایجاد میکنید و هرقدر که این جمعیت با دانش تر و با تجربه تر و با مهارت تر باشد، شدت سرخوردگی اش بیشتر می شود. از یک طرف با سرمایههای انسانی داخلی مان این گونه میکنیم و از سوی دیگر هم گزارشهای رسمی می گویند در بنگاه های تولیدی مان هم نزدیک به دو، سوم ظرفیت نصب شده بلا استفاده است. بعد یک باره برای ما آمریکا را کعبه آمال می کنند!
مومنی ادامه داد: میگویند اگر پای آمریکاییها به اینجا باز شود هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری میکنند! حتی برخی هم می گویند از این هم بیشتر! در شرایطی که آمریکا پیه سیاست گذاری تجاری حمایتگرای افراطی را به تنش مالیده و می گوید هر کسی میخواهد با من کار کند، باید بیاید داخل آمریکا سرمایه گذاری کند، و خودش اکنون بزرگترین متقاضی سرمایه خارجی شده، عده ای می گویند فقط برای ایران که کل اندازه تولید ناخالص ملی اش مثلا بین یک، هشتادم تولید ناخالص ملی آمریکا است، آمریکا هزار میلیارد دلار کنار گذاشته است. اگر ما جامعه علمی مساله محورتری داشتیم؛ به 10 شکل این وضوع را به بحث می گذاشت. خدا می داند چه خبر است که این گونه آمریکا را برای ما منجی جلوه می دهند.
وی تاکید کرد: در تاریخ بشر هیچ کشوری اگر خودش قادر نبوده به شکل خردورزانه از سرمایه های انسانی و مادی اش استفاده کند، به طریق اولی قادر نیست از سرمایههای خارجی استفاده کند. بحث بر سر ظرفیت جذب است. مگر مناسبات و ترتیبات نهادی ما به گونه ای است که بتواند 5 میلیارد دلار جذب سرمایه خارجی سالم داشته باشد!؟ با شواهد رسمی می توان گفت این گونه نیست. اما ببینید ما را دچار چه اوهامی میکنند و این اوهام در شرایط فعلی بسیار پرشمارتر شده است.
باید به اندیشه توسعه برگردیم
این اقتصاددان در پایان تاکید کرد: ما باید به اندیشه توسعه برگردیم و انسانها هدف برنامههای توسعه و مهمترین ابزار تحقق توسعه هستند.
راه نجات ایران باز کردن مشارکت فعال مردم در سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شان است. برای تحقق آن، ما به راهبردی برای توزیع عادلانه قدرت، ثروت، منزلت، صدا و اطلاعات نیاز داریم و در میان اینها توزیع عادلانه قدرت مقدم بر همه وجوه دیگر است.