«ژیل روتیلون» استاد بازنشسته و اقتصاددان دانشگاه نانتر پاریس طی مقاله ای در بخش تریبون روزنامه لوموند از روند نافرمانی سیاست مداران از پیشنهادات اقتصادی همکاران خود ابراز تعجب می کند.
اقتصاد در جهان کنونی مجموعه ای از فرآیندهای متناقض است که بر تمامی فعالیت های بشر در چارچوبی مشخص سایه انداخته است.
بیل کلینتون رئیس جمهوری سابق آمریکا به طور خلاصه در مورد اقتصاد به وضوح می گوید:« این اقتصاداست! احمقانه است» او در حقیقت خطاب به مخالفان خود در این خصوص میگوید نباید انتظارات خود از اقتصاد را زیاد جدی بگیرند.
برخلاف قوانین فیزیک، شیمی و زیست شناسی که حدود آزادی انسان را محدود می کنند؛ قوانین اقتصادی که بر اساس تحولات ساختارهای اجتماعی در طول تاریخ نیز متحول می شوند از این تحولات تبعیت می کنند.
بنابراین چارهای جز مراجعه به افکار و عقاید اقتصاددانان و دخالت این افکار و عقاید در تصمیم سازی های اقتصادی نیست.
به همین منظور در تمامی کشورهای جهان دولتمردان از افکار و نظریات کارشناسان اقتصادی در شوراهای گوناگون اقتصادی برای بهرهمندی از قوانین واقعگرایانه اقتصادی استفاده میکنند.
در عین حال برخی از اقتصاددانان در پی آنند تا دلایل نافرمانی دولتمردان از توصیههای آنان را پیدا کنند. در این خصوص نظریات متفاوت است.
دولتمردان که در پی جلب آرای بیشتر مردم برای انتخابات هستند. در حالی که نظریات و آمارهای اقتصاددانان بیشتر انتزاعی و مجرد است و بر مبنای واقعیات اقتصادی جامعه نیست.
دیدگاه دیگر استفاده از راهکارهایی برای رسیدن به افق مشترک میان این دو یعنی دولتمردان و کارشناسان اقتصادیست.
از نظر اقتصاد دانان برای رسیدن به مبناهای اقتصادی درست برنامه های بلند مدت به ویژه پس از شوکهای اقتصادی نیاز است. اما دولتمردان معمولا به دنبال برنامه های کوتاه مدت برای جلب آرای بیشتر هستند.
در پایان باید از فقر فرهنگ اقتصادی سخن گفت. اقتصاددانان بر این باورند که فرهنگ اقتصادی را خوب میشناسند. نکته دیگر اصلاح ساختار اطلاع رسانی است.
چراکه برخی از این اطلاعرسانیها نظریات بر پایه اجماع علمی را در کنار یاوهبافیهای اقتصادی قرار میدهند.
برای آنکه ضرورت درک مفهوم فرهنگ اقتصادی بیشتر مشخص شود معمولا بیکاری را مثال میزنند. کسانی که فاقد فرهنگ اقتصادی هستند و نسبت به جهان دیدگاهی ایستا دارند؛ نظرشان در مورد اشتغال به عنوان پدیدهای ثابت و پایدار و بدون تغییر است.
در مقابل اقتصاددانان واقعی دیدی پویا نسبت به جهان دارند. در نتیجه به عقیده آنها به کمک ابتکارات و خلاقیتها پدیده اشتغال پویا و فعال دیده میشود و دیگر جایگاه ثابتی نخواهد داشت.
منبع: لوموند