رضاقلی به ایران پسا ورود نفت، به مثابه یک جامعه غیرمولد اکنون زده نگاه می کرد و از نظر من، مساله رضاقلی، پیدا کردن راه حلی برای خروج از اکنون زدگی بود. کتاب سراب گرایی صنعتی، در جامعه قبایلی ایران را که می بینید، باورتان نمی شود که متفکر ایرانی بیش از چهل سال پیش، چنین بلوغ اندیشه ای از خود نشان داده و راه نجات را در آن ترسیم کرده است.
گروه اقتصاد و درآمد: دکتر فرشاد مومنی با تاکید بر اینکه استاد علی رضاقلی به ایران پسا ورود نفت، به مثابه یک جامعه غیرمولد اکنون زده نگاه می کرد، گفت: تلاشهایی که رضاقلی برای آینده شناسی در ایران کرده است، اصلا از تلاشهای تاریخ کاوانه ایشان کمتر نیست و مساله رضاقلی، پیدا کردن راه حلی برای خروج از اکنون زدگی بود، اگر رضاقلی را به عنوان انسان به مثابه شدن مستمر درنظر بگیرید، هر میزان به سالهای پایانی عمر او نزدیک می شوید، او را ستبرتر و سترگ تر می بینید.
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، که در مراسم رونمایی از کتاب «روایت والا، روایت استاد علی رضاقلی از مساله توسعه در ایران» نوشته رضا مجیدزاده در خانه اندیشمندان علوم انسانی سخن می گفت، با بیان اینکه خداوند می فرماید اگر شکرگذار نعمتهایی که داده ایم باشید، زیادتی مشاهده خواهد کرد، خاطرنشان کرد: شاید هیچ شکر گذاری به اندازه شکر گذاری از وجود دانایان برای یک جامعه نباید و از این زاویه، برپایی چنین مراسم هایی را بسیار گرامی می دارم. ما به دانایان جامعه مان که برای ارتقای طزح فهم عمومی تلاشهای بزرگ کردند ، باید ارج نهیم.
وی با بیان اینکه استاد فقید رضاقلی، یکی از زحمتکش ترین و پرتلاش ترین نمونه های یک روشنفکر تراز بالا و یک انسان زمان آگاه و غیرتمند نسبت به ایران بود، افزود: شهید بهشتی در بیان خارق العاده ایشان، مطرح کردند که انسان، یک شدن مستمر است. ایشان در بحث هایشان در رویارویی با طرز برخورد خشن و سرکوبگرانه مرحوم مصباح یزدی با اندیشه های دکتر شریعتی نیز این تعبیر را به کار برده بودند و تبدیل به عنوان کتابی با عنوان شریعتی، جستجوگری در مسیر شدن ، شد. آنهایی که احکام غلاظ و شداد صادر می کنند، بای بسم الله انحراف آنها، نقص در انسان شناسی شان است.
رضاقلی در مسیر توسعه ایران، از جان مایه گذاشت / او متفکر تراز توسعه بود
مومنی ادامه داد: شاید حیاتی ترین نکته ای که استاد فقید رضاقلی، به ما گوشزد کرده، این است که اندیشه ورز، باید مساله محور باشد و مساله او، مساله توسعه ایران بود و در این مسیر، از جان مایه گذاشت و تلاش کرد همه آن اوصاف یک متفکر تراز توسعه را پیدا کند.
این اقتصاددان با بیان اینکه رکن اصلی روش شناسی توسعه، شناخت واقعیت ها از طرق میان رشته ای است، گفت: آنها که در ساحت علم در اسارت شکل هستند، به دنبال معرفت ثمربخش نیستند. همین ها هم مباحثی مطرح می کردند درباره اینکه مثلا جامعه شناسان و یا اقتصاددانها، درباره رضا قلی چه می گویند، در حالی که رضا قلی به دنبال معرفت ثمربخش بود. وقتی کتاب «جامعه شناسی نخبه کشی» منتشر شد. قرار بود به دعوت دانشگاه شیراز، ایشان کتاب را معرفی و من آن را نقد کنم.
ایشان 40 دقیقه کتاب را معرفی کردند و نوبت من که شد، بحث را اینگونه شروع کردم و گفتم با اینکه طبق رسم معمول، باید ابتدا از گردانندگان این جلسه سپاسگزاری شود، اما من می خواهم گله کنم. ایشان با همان نگاهشان پرسیدند چرا می خواهی گله کنی!؟ گفتم چون هر کس هیبت شما و قد و قواره من را ببیند، متوجه می شود که در این کشتی ، چه کسی برنده و چه کسی بازنده است. ایشان گفتند آهان! فهمیدیم! امان می خواهی!؟ می دهیم.
بعد که ایشان امان داد، من 45 دقیقه کتاب را نقد کردم و در پایان، ایشان گفتند حتی یک نقد را رد نمی کنم و تماما وارد هستند، اما به این شرط که کتابی آکادمیک نوشته باشم، اما مخاطب من در این کتاب آکادمیسین ها نبود، بلکه مخاطب من عامه مردم ایران بود که بدانند آنها باید قدر داشته هایشان را بدانند تا بتوانند رشد کنند.
هر جای ایران کورسویی از توسعه خواهی بود، رضاقلی برای اعتلای آن کار می کرد
وی ضمن اشاره به جلسات متعددی که سالهای پی در پی، با حضور استاد رضاقلی و جمع بزرگی از صاحبنظران اقتصادی و جامعه شناسان در دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه علامه طباطبایی، موسسه مطالعات دین و اقتصاد، خاطرنشان کرد: هر جای ایران که ندا و کورسویی از توسعه خواهی بود، استاد رضاقلی بی محابا مایه می گذاشت و در جهت اعتلای آنها و پیوندشان با دیگران کار می کرد.
رضاقلی به ایران پسا ورود نفت، به مثابه یک جامعه غیرمولد اکنون زده نگاه می کرد
این استاد دانشگاه با بیان اینکه رضاقلی به ایران پسا ورود نفت ، به مثابه یک جامعه غیرمولد اکنون زده نگاه می کرد، اضافه کرد: تلاشهایی که رضاقلی برای آینده شناسی در ایران کرده است، اصلا از تلاشهای تاریخ کاوانه ایشان کمتر نیست. اولین بار، تعبیر ایران به مثابه جامعه اکنون زده را «سید احمد فردید» به کار گرفت. بر حسب تعریف او و کار مکملی که استاد دکتر رضا داوری انجام دادند ، چند سروگردن بالاتر از فردید، آقای داوری تعریفی که از جامعه اکنون زده می دهد، این است که جامعه ای که از گذشته خود گسسته شده و نسبت به آینده هم بی اعتنا شده است، بیماری که رضاقلی هم تشخیص داد، این است. در دستگاه نظریه نهادگرایی می گویند این دو ویژگی باعث می شود به جای رشد پیوسته، دچار رشد گسسته می شود. چنین جامعه ای در دام خودتخریبی می افتد و امکان انباشت چه در ساحت سرمایه های انسانی و سرمایه های مادی از آن گرفته می شود.
مساله رضاقلی، پیدا کردن راه حلی برای خروج از اکنون زدگی بود
مومنی تاکید کرد: از نظر من، مساله رضاقلی، پیدا کردن راه حلی برای خروج از اکنون زدگی بود. کتاب سراب گرایی صنعتی، در جامعه قبایلی ایران را که می بینید، باورتان نمی شود که متفکر ایرانی بیش از چهل سال پیش، چنین بلوغ اندیشه ای از خود نشان داده و راه نجات را در آن ترسیم کرده است و می گوید اگر بخواهیم به سنتهای اولین برگردیم، باید ایرانی ها تلاشهای زیادی کنند. ایشان محاسبه کرده بود که طول قناتهایی که در سراسر ایران احداث شده، تقریبا معادل دایره کمربند کره زمین بود. اگر ایران بخواهد نجات پیدا کند، از دریچه خلاقیت و تولید فناورانه میسر است.
در مملکت ما، گویی نگاه بین رشته ای جرم است
وی با انتقاد از اظهارات برخی تحلیلگران اجتماعی مبنی بر اینکه در ناآرامی های 1401، هیچ مطالبه اقتصادی مطرح نبوده است، گفت: زندگی منهای معیشت قابل تصور نیست، مگر می توان فردی یک زندگی متعادل را مطالبه کند و در آن هیچ مطالبه اقتصادی نباشد!؟ اگر از دریچه اقتصاد سیاسی به مسائل سال 1401 و با درنظر داشتن اعتراضات 96 و 98 نگاه کنیم، می بینیم، یک جامعه شناس هوشمند، باید بسیار نگران شود که مانند 96 و 98، مطالبات اقتصادی روشن وجود نداشت.
این دلالتهای اقتصاد سیاسی بسیار خطرناک دارد و نشانه های رفتن به سمت رادیکالیسم است. آقای رضاقلی هم تاکید داشت که باید حتما مقام اقتصاد را در فهم جامعه درنظر گرفت و باید ایمان آورد که نگرشهای تک ساختی و انتزاعی، اعتبار علمی ندارد و نمی تواند از عهده علم برآید. اما متاسفانه در مملکت ما، گویی نگاه بین رشته ای جرم است و به او می گویند جامعه شناس اصیل نیستی!
رضاقلی در قرن بیستم، در تراز تالکوت پارسنز بود
وی با اشاره به آرای تالکوت پارسنز، که عنوان کرد زیرسیستم اقتصادی، یکی از ستونهای اصلی قوام جامعه است و باید دیده شود، اظهارداشت: اکثریت آکادمیسین ها در آن دوره، به این جنبه توجه نداشتند و اکنون اگر ما اعتماد به نفس داشتیم و تن می دایدم به اینکه که بگوییم این سرزمین عقیم نیست و افراد بسیار بزرگ را هم پرورش داده، می توانیم بگوییم، مرحوم رضاقلی هم در قرن بیستم، در تراز تالکوت پارسنز بوده است.
روش شناسی رضاقلی، چیزی از پارسنز کم نداشت و به قول مرحوم عظیمی، گویی جرم رضاقلی این بود که به فارسی حرف می زد و به فارسی می نوشت! کتاب اندیشه بی خانمان این مرد را بخوانید، به کسی که راجع به روش شناسی علوم اجتماعی و انسانی حرف زده و در حیطه هایی وارد شده که کمتر کسی جرات ورود به آن را دارد.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه عالمانه، رضاقلی را نقد می کنیم؛ اما مسلمات صلاحیت هایش را هم نادیده نمی گیریم، یادآورشد: اگر رضاقلی را به عنوان انسان به مثابه شدن مستمر درنظر بگیرید، هر میزان به سالهای پایانی عمر او نزدیک می شوید، او را ستبرتر و سترگ تر می بینید و این مایه افتخار است و جلسات بزرگداشت او، مصداق واقعی شکر نعمت است و مایه اعتلای ایران خواهد بود.