سرآمد اخبار
زینب یزدانی
اجتماعیاقتصاد

مرجع قیمت ها کجاست

زینب یزدانی

پس از بررسی قیمت تمام شده یک وعده آب دوغ خیار در طول یک ماه که دو برابر حداقل دستمزد می شود، یک تحلیل دیگر آب دوغ خیاری درباره قیمت کالاها و اجناس خواهیم داشت.

البته مطمئنا آماری که مسئولین ارائه می دهند دقیق تر است اما به عنوان یک فرد عادی از مردم این جامعه می خواهم به بررسی چند مورد از تناقض در قیمتهای اجناس و خدمات و بقیه موارد بپردازم که ممکن است هر شخصی در روزمره خود با آن رو به رو شود.

به عنوان نمونه، مدتی قبل شخصی برای مادرم یک دستگاه فشار خون خریداری کرد، پس از تعارفات معمولی که بین ما ایرانی ها وجود دارد قیمت وسیله خریداری شده را اعلام نکردند. قرار بر این شد من شخصا از سایتها سرچ کنم تا هزینه را پرداخت کنیم. قسمت جالب داستان نتیجه جستجوی بود که قیمت یک برند دستگاه فشار با یک مدل ثابت از یک میلیون و سیصد هزار تومان بود تا دو میلیون و دویست هزار تومان. این قیمتها از همه سایتها بود هم سایتهای معتبر که نمادهای لازم را دریافت کرده بودند و هم سایتهای متفرقه. که در آخر میانگینی از قیمت ها تهیه کردیم و هزینه را پرداخت نمودیم.

نمونه بعدی مورد قابل رویت برای همه ما است، نقل و انتقال های خانه به خصوص در این فصل بسیار در اطرافیان اتفاق می افتد. دوستان و آشناهای زیادی را دیدم که صاحبخانه آنها برای تمدید قرارداد، درخواست افزایش قیمت مبلغ ودیعه و اجاره را داشتند. که با توجه به تورم و افزایش قیمتها این درخواست قابل قبول است. اما مورد جالب این بود درخواست افزایش اجاره بها از 50درصد افزایش بود تا 90درصد افزایش. برخی که از نظر مالی توانایی این افزایش ها را نداشتند بالاجبار تن به اسباب کشی به خانه ای کوچکتر در محلی ارزانتر شدند، برخی دیگر با گرفتن وام، قرض و فروش دارایی های دیگر قرارداد خود را تمدید کردند. البته فردی را هم می شناسم که با اسباب خود در خیابان مانده است و در یک گروه خانوادگی سعی بر جمع آوری وجه برای کمک به ایشان هستیم تا بشود مسکنی برایش تهیه کرد.

یک مثال ساده تر می زنم، صبح زود برای کاری از منزل خارج شدم، قبل از حرکت به سمت مقصد دو خرید انجام دادم، اولین مورد خرید 2 کیلو بامجان به قیمت هجده هزار و پانصد تومان، دومی یک لیوان سایز کوچک لاته به قیمت 68هزارتومان. تمام طول مسیر به این تفاوت قیمت فکر می کردم، با 2 کیلو بادمجان حداقل برای خانوده سه نفر ما می شود 2 وعده غذا تهیه کرد که البته مطمئنا با مخلفات هز وعده حدود 150هزار تومان خواهد شد.

اما آن کافی شاپ که قیمت یک لیوان قهوه با سایز کوچک را 68هزار تومان حساب کرده است چگونه قیمت تمام شده محاسبه می کند، حتی با محاسبه مالیات و عوارض و سود و بقیه موارد اون حجم کوچک به 68 هزار تومان نمی رسید.

اینها بخشی از مواردی است که همه مردم در زندگی روزانه خود با آن رو به رو می شوند، که مطمئنا بیانگر آمار دقیقتری از وضعیت اقتصادی و معیشت مردم است. سوال این است چرا آمار رسمی به این اندازه با واقعیت تفاوت دارد؟! دقیقا مرجعیت آمار رسمی کجاست؟ چرا فشار اقتصادی که مردم تحمل می کنند در این آمار رسمی مشهود نیست؟ کدام سازمانی به این افزایش قیمت ها نظارت می کند؟ مرجعیت قیمتها کجاست؟ که البته اگر مرجعیتی هم باشد ممکن است همگان زمان نداشته باشند که برای هر خرید یا معامله ساده مرجع را چک کنند.

پس انتظار این است آن سازمان دولتی که به همین دلیل تشکیل شده است و بودجه دریافت می کند این موارد را دقیق بررسی نموده و بر آن نظارت کند.

اخبار مرتبط

بزرگترین تغییرات اجتماعی در بخش کشاورزی ظرف پنجاه سال اخیر در فرانسه

میلاد جانه

تیغ مالیات بر گلوی حقوق‌بگیران

میلاد جانه

تکرار شایعه ها درباره آزادسازی دلارهای بلوکه شده در کره جنوبی

میلاد جانه

زلزله و آینده وحشتناک تهران؟

میلاد جانه

ساماندهی تشکل‌های اقتصادی، پیش نیاز توانمندسازی بخش خصوصی

میلاد جانه

رابطۀ بین تمرکز ذهن و موفقیت

میلاد جانه

دیدگاهتان را بنویسید